بین عشقم و پدرم گیر کردم اون تمام تلاش رو کرد بابام رو ببینه باهاش رفاقت کنه بابام افتاده رو لج ندیده و نشناخته میگه پسره پروئه فلانه به امانه اونم ناراحت شد هر دوشون الان میگن یا من یا اون بخدا موندم گیر کردم از بابام نفرت پیدا کردم بخاطر رفتار های خودخواهانه اش از عشقم هم ناراحتم که به این راحتی پشتم رو خالی کرد و میگه از بین منو بابات یکی رو انتخاب کن دلم میخواد خودم رو بکشم از دست هر دوتاشون راحت بشم😭😭
چند وقته باهاشی؟؟؟
پدرت
به عنوان یک زن متاهل و یک مادر که صاحب دختر هستم بهت میگم پدرتو انتخاب کن
از من ب تو نصیحت فقط بابات کلا عشقتو فراموش کن
عشق شما اگه واقعا شمارو دوستداشته باشه هیچ وقت شمارو بین دوراهی نمیذاره
سعی میکنه خودشو ثابت کنه
هر کاری میکنی با رضایت بابات برو خونه بخت
نذار آه پدر پشتت باشه
اندازه سنت برات بابا بوده
ولی پسره هیچ تضمینی نیست چقدر منتظرت بمونه خودتم میدونی
مطمین باش هیچ پدر مادری بد بچه شونو نمیخوان
پدر مادر تنها ادمایی هستن که دلشون میخواد ماها ازشون سرتر باشیم تو زندگی
من خودم بچه دارم ارزومه بچم موفق ترین باشه
یا مادرم همه چیو برا ما میخواد
پدرمم خدا رحمتش کنه اونم همیشه خوب مارو میخواست بخاطرمون همیشه زحمت میکشید
دیشب یه نفر تاپیک زده بود
که منو ببخش مامان من 3سال باهات جنگیدم و اشکتو درآوردم بخاطر یه پسر ولی اون مامانشو انتخاب کرد....
ارسال نظر شما
جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
تاپیک های به روز شده
31 ثانیه پیش
35 ثانیه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز
