خانواده همسرم به شدتتت اذیتم می کنن هنوز عقد هستم
تو هر زمینه ایی نظر میدن و نیش و کنایه میندازن
ظرفیتی برام نمونده از بس حرص و جوش و خود خوری می کنم
لالم زبون ندارم جواب بدم بعدش یادم میفته چیزی بگم
مثلا الان دارم بابت این حرص میخورم خواهر شوهرم هیچ کاری خونه مادرشون انجام نمیدن
الان من ۵ دقیقه نشسته بودم مادرشوهرم گفت پاشو جمع کن
چکار کنم هیچی نگفتم
به شوهرم چطور بگم ناراحت شدم
شوهرت پشتت نیس؟
الان مابگیم توعمل میکنی؟!
چیزی نذار تو دلت بمونه اگه از الان جوابشونو ندی فکر میکنن بی زبونی سوارت میشن ، اگه شده به شوخی و خنده جواب بده ولی ساکت نمون ، تازه بعدش که خدا بهت بچه داد به اونم حرف میزنن اونوقت تو بیشتر حرصت میگیره ، نذار حرف بخوری با سیاست پیش برو
منم عقد که بودم مثل تو بودم حرف خواهر شوهرم نیش دار بود ، ولی با شوخی بیان میکرد ، منم اونموقع جواب نمیدادم ولی از الان منم دیگه گفتم هرررر چی که بگه منم مدل خودش با شوخی بهش جواب میدم ، اولش سخته ولی عادی میشه واست ، اونام چن دفه که ری... بهشون دیگه جرات نمیکنن بهت تیکه بندازن
