منم از این آدما اطرافم دیدم.
عروس خالم وقتایی که میومد خونه اینا پمپرز بچشو عوض میکرد همونجا تو اتاق پرتش میکرد یه گوشه دوباره به ادامه خوابش میرسید😐بعدم که بلند میشد اینو نمیبرد بندازه تو سطل یا بیرون، وقتی میرفتن خونشون خالم تازه متوجه میشد. اتاقو بو گوه میگرفته
ظرفای خونشم درست نمیشست ، یکیو سوزونده بود حال نداشت تمیز کنه انداخته بوده تو بالکن خونش!
وقتی که طلاق گرفت دختر خالم که خودشم چرکه رفته بوده خونه اینو تمیز کنه گفت کلی آشغال از زیر فرش و آشپزخونه در آوردم، فرشا کثیف و...دیگه تو بدون اون چقد زندگیش کثیف و چرک بوده که دختر خاله چرکم اینو گفته. فقط بلد بود به خودش برسه ژل بزنه و مژه بکاره و...
البته همه آدمایی که به خودشون میرسن اینجوری نیستنا.