قضیه از این قراره که من چند روز پیش بطور اتفاقی جاری دوستمو توی یه مغازه چینی فروشی توی مغازه های پایین شهر دیدم 😐خلاصکه خیلی عادی سلام و علیک کردیم
از قضا دو روز بعد دوستم که حداقل سه ماهی میشد ازش خبر نداشتم بهم زنگ زد و سلام و احوال پرسی کرد 😚
منم خیلی عادی و بدون هیچ منظوری گفتم اتفاقا اون روز جاریتو دیدم حالتو ازش پرسیدم
گفت کجا دیدیش ؟منم عین احمقا گفتم چینی فروشی فلان منطقه 😅
گفت چیا خرید ؟باز منه احمق گفتم عین سرویس پزیرایی مهسا(دوست مشترک مون)
چند روزی گذشت ،تا شد امشب 😐گوشیم زنگ خورد تا جواب دادم یکی عین فرفره فحش بارونم کرد
تا نگوووو جاری دوستم میشینه پیش خانواده شوهرش و پز میده که من سرویس پزیراییمو از فلان جا خریدم اِن تومن (یه شهر باکلاس و یه قیمت بالا 😬)
دوستمم نه گذاشته نه برداشته گفته واااا عزیزم چرا دروغ میگی ...توی چینی فروشی های پایین شهر میگرردی بعد پز بالا شهر و میدی 😐
جاری خانومم که حدس زده احتمال صددرصد من خبر چینی کردم زنگ زد فحش بارونم کرد 😐
هرچی بهش میگفتم بابااااا من بی منظور حرف زدم باز حرف خودشو میزد
واسم درسی شد که اگر احیاناً هرکیو هرجایی در حین انجام هر کاری دیدم لام تا کام حرف نزنم 😐🤣