کیا با شوهراشون قهرن

ممنونم عزیزم.

شوهر من تا مادرمو میبینه باهاش شوخی میکنه ولی پیش مادرخودش خیلی ساکت میشینه.

ولی خودم همیشه درحال شوخی کردنم

مادرشوهرم میگه هروقت میری تا چندروز بهونتو میکنم.

شما هم قانعش کن که از بچگی دوس داشتی بگوبخندکنی دلیل نمیشه الان آقا گیربده.

آره نزار عادت بشه که بعدا برات سخت میشه،عیب نداره انشاالله به مرور درست میشه کمتر میشه دعواهاتون.

همیشه رفت و آمد خانوادگی داشتیم. من چش وا کردم این دور و ور من بوده.  همه میدونن من چقدر پرشور و هیجانی ام.  ولی دیگه خونه مادرش اینا میرم خاااااموش میشم. خاموشم کردن.  حالا به زور میگه بگو بخند با مامانم.ولی من دیگه روشن نمیشم.دست خودم نیس. تو خونشون انگار دارم خفه میشم

 حالا زندگیمون گل و بلبل نبوده همیشه،اوایل خیلی اذیتم کرد همش میرفت تو قیافه،ولی من کلا آدمیم که نمیتونم قهر کنم تحت هر شرایطی باهاش حرف میزدم،الان دیگه خودشم همینه،مثلا تو ماشین تو راه بودیم سر یه مسئله ای جوری با هم دعوا کردیم که اگه کسی کنارمون بود فکر میکرد دیگه زندگیمون تموم شده،بعد از چند دقیقه گفتم دلم بستنی میخواد ،چند دقیقه بعد تو کافه داشتیم کیک بستنی میخوردیم و راجب دیزاین اونجا صحبت میکردیم🤣🤣انگار نه انگار اتفاقی افتاده

حالا سعی کن یکم باهاشون حرف بزنی و خوش بگذرونی.میدونم چی میگی ولی زیاد توجه نکن

 حد نگهدار کافیه

یجوری رفتارکن ک جای هیچ حرف و حدیثی نباشه

سه سال دوست بودیم و یک سال عقد و دوساله عروسی کردیم ولی اندازه صدساله انگا باهاش زندگی کردم 😂ولی خب شیطونه همیشه هم این شیطونیاش باعث قهر و دعوامونه 

ما دو ماهه جمعا دو روز باهم حرف زدیم