شوهرم سرکار نمیره بلند پروازه میگه شرکتا حمالی میکشن از ادم یا میگه پول چه ارزشی داره، با اسنپ کار میکنه اونم نه درست حسابی کلا صد دویست به من میده که همونم فرداش میگره برای یه خرج ماشین،جای هم که به بن بست میخوره قرض میگیره و اصلا فکر پس دادن نیست تو این یه سال عروسی کردیم یا طلا فروختم یا جمع کردم دادم که یخورده حسابا کم بشه،جایی هم که دیگه کسی نیست قرض بگیره یچیزی میفروشه امروز میخواد بره گوشیشو بفروشه! از ارث پدریش یه خونه مسکن مهر خریدیم یه هفتس گیر داده بفروشه بزاره بانک سودشو بخوریم هر چی میگم نه دلیلای الکیشو میاره خیلی خستم کرده نمیدونم چجوری بفرستمش سرکار
بچه ها باورتون نمیشه! برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.
متاسفم برای شرایطت عزیزم. خیلیییی سخته، بنظرم باهاش اتمام حجت کن و بگو اگه قراره تا آخر عمر این باشی من نمیتونم ادامه بدم. بگو یه زندگی روی روال خواسته زیادی نیست و حق هر زنیه، توی این شرایط سخت اقتصادی هر چی هم بدویی و تلاش کنی هشتت گرو نه هست وای بحال اینجوری
شوهر من هم اول که عروسی کرده بودیم ۱ ماه کار میکرد یه پولی در میاورد ۶ ماه میخوردیم ولی بعد از دو سه سال رفت سر کار حقوق بگیری.اما چیزی نمیفروخت اینکه وسایل و خونه و اینا میفروشه خیلی بده...