سلام بچه ها مامانم نذر شله زرد داشت امروز یه عرچذابی من کشیدم فقط بیایین بگم
حاجت روا باشین ان شاءالله
میخواست برای سی نفر بپزه گفت من این تعداد نپختم بیا تو بپز حالا من حاملگی و ویار وحشتناکم که فقط باید دراز کش باشم و سر درد بدی دارم پاشدم رفتم دیدم مامانم سه کیلو برنج گرفته میگه این کافیه ؟
یه چیایی کشیدی؟
قبول باشه
عذاب منظورتع؟؟
قبول باشه عزیزم
یک کیلو واسه پنجاه نفره
خلاصه من میگم مامانم سه کیلو زیاده خیلی میشه بد میشه شله زرد اصلا قبول نمیکنه خلاصه خودم دو کیلو برنج ریختم با اخم مامانم و داد و بیداد و دست تنها خودم شرو کردم پختم دیدم هیچکس نیومده طبق دستور پختی که بلد بودم پختم و میدونستم باید یه کیلو و نیم برنج باشه و برنجش زیاده خلاصه اماده شد و دیدم همه اومدن به خوردن حالا عمم و مامان بزرگم درمیاد میگه باید اب میریختی توش انگا اشه ، مامانم که اخماش توی هم که چرا از برنجه برداشتی و همش نپختی شوهرم اینا را که دید برداشت منا اورد گفت اینم عوض دستت دردنکنه اس اینا به جهنمم فقط اونا که میگفتن وقتی از دم برداشتی بابد اب میریختی عذابم میده فک کن انگا اشه حالیشون نیس برنجش زیاده
ارسال نظر شما
جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
تاپیک های به روز شده
1 دقیقه پیش
2 دقیقه پیش
2 دقیقه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز
