خونه شون مبل ندارن
تلویزیون قدیمیه
خرت و پرت زیاد دارن و خونه هم 75 متره فقط
در کل هم معتقده پدر و مادرش خیلی آدمای منطقی ای نیستن و باهمم اختلاف دارن میگه میترسه با طرف نتونن خوب صحبت کنن
دوستم همش استرس داره سر این موضوع
قراره براش خواستگاری که دوسش داشته بیاد میگه میترسم بیان اینا رو ببینن یا منصرف شن یا بعدا جلو رو و پشت سر مسخرشون کنن
تجربه مشابه دارین؟
بنده خدا
دیگه شرایط همینه اگر دوستش داره از این کارا نمیکنه
من فکر میکنم بیشتر مشکل عدم اعتماد بنفسش بخاطر رفتار پدر و مادرشه که منطقی نیستن
خب بعدا جهیزیه چطور می خوان بدن؟
پسره میدونه در این حد فقیرن؟
باید به پسره بگه بیاد خواستگاری ممکنه تو عمل انجام شده قرار بگیره گناه داره
از قبل شرایطش رو به پسره بگه که اونم خانوادشو آماده کنه . آمادگی رو از قبل داشته باشن.
قبلا خونمون اینطوری بود اما خجالت نکشیدیم
چه تفکری داره اگر دوستت خجالت بکشه بقیه هم مثل خودش رفتار میکنند
از پدرومادرش خجالت میکشه یعنی؟
دوستت خودت نیستی؟
مهم نیست این چیزا، کسی که یکی رو دوست داشته باشه به وضع مالیش چشم نمیدوزه
همینه دیگه شرایط ، کاری از دستش بر نمیاد فقط درک طرف مقابل رو میطلبه
خیلی بده این حالت خدا کمکش کنه
منم همین تاپیکو گذاشته بودم
شرایطم همین بود
بقیه بهم دلداری دادن گفتن طرف نمیاد با قالی خونت وصلت کنه مهم خودتی و اینا و باید همه جوره تو رو بخواد
دوست من تو لابی یک هتل قرار اول رو گذاشتند، اونجام مادر و پدرش حالت رسمی تری داشتند
به دوستت بگو یه بزرگ و دعوت کنه اون شب.عموی بزرگ.دایی بزرگ.کسی که دانا و آدم حسابیه.
خونه ام مرتب کنن مبل که مهم نیست.وسایل و کم کنن مرتب بچینن.
حقیقتا دوستت کار خاصی نمیتونه بکنه
بذاره بیان خواستگاری , اگه همه چیز رو دیدن و پسندیدن ک هیچی
اگه هم نپسندیدن و ب هم خورد رابطشون , ب تصمیم پسره احترام بذاره و منتظر خواستگارای دیگه بمونه
منم فکر میکنم بیشتر مشکل عدم اعتماد بنفسشه
