2777
2789
عنوان

من حسودم یا حق دارم . خواهش میکنم کمکم کنید

| مشاهده متن کامل بحث + 968 بازدید | 57 پست
امروز به پدرم گفتم . بهم میگه فقط بلدی ابقوره بگیره 

عزيزم از اين جيزها توي اكثريت خانه هاي هستش. من با اينكه ازدواج نكردم. باز هم خانواده ام بخصوص پدرم خيلي فرق ميذارن بين پسر و دختر.

بچه ها باورتون نمیشه!  برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.

خیلی بی انصافن خیلیییی  اصلا این مدل پدری مادری کردن درست نیست

میدونی بیشتر تحمل من تو زندگی مشترک . بخاطر داشتن همچین خانواده بی رحمی بود.

حتی مادرم با خنده میگه من پسر دوستم 

به من میگن تو حسودی و و و

2803
میدونی بیشتر تحمل من تو زندگی مشترک . بخاطر داشتن همچین خانواده بی رحمی بود. حتی مادرم با خنده میگه ...

خداخوبشون کنه نمیدونم چطور میتونن اینقدر بی رحم باشن از خدانمیترسن؟

کاش میشد از کسانی که مرده اند پرسید: آیا بالاخره رنج های بشر  پایان یافت؟
2804
خودت جدا سپ ازشون منم جدا زندگی میکنم و واقعا راحتممممممم تنها و جدا 

 عزيزم اصلا اجازه جدا زندگي كردن به دختر نميدن .  دختر را فقط محدود ميكنن. و از أكثر چيزها محروم.  و حق كار كردن به دختر هم نميدن. بعد هم ميگن چي ميخواي برات انجام نداديم يا چي برات كم گذاشتيم.  تو ناز و نعمت بزرك شدي ديگه جي مسخواي

عزيزم اصلا اجازه جدا زندگي كردن به دختر نميدن .  دختر را فقط محدود ميكنن. و از أكثر چيزها ...

شاید باورت نشه اما من هرجا میرم باید با پدرم برم و هر چیزی که میخرم باید بهشون حساب پس بدم . 

دارم دیونه میشم

2805
خدا مادرتو برات نگه داره سعی کن ببریش بیرون و کمتر در معرض تیکه هاشون باشه

الان ۲۰ ساله دیگه عادت کرده به این چیزا ممنونم 

خدا بچه شماهم نگه داره به آرامش برسید خونه بگیرید برا خودتون❤️

افسارگسیخته 🦤
الان ۲۰ ساله دیگه عادت کرده به این چیزا ممنونم  خدا بچه شماهم نگه داره به آرامش برسید خونه بگی ...

اخی . صبور بودن ادمو میشکنه .

دلم برای زنای مثل خودم و مادرتون میسوزه. تو این دنیا جز خدا پناهی نداریم.

شما چیکار میکنی اینجور موقعه ها. قلبت نمیشکنه

چرا ولي به خدا توكل مي كنم . ميريم سمت قران. قران ميخوندم يا قران گوش ميدم يه جند روزيي ازشون فاصله مي گرفتم حتي  غذا ميخوردم. مادرم اين طور ميد ميومدم سمتم و همس بوس ميطرد قربون صدقه ام مي رفت  تا از دلم در بياره بآلام سراغ منو از مادرم ميگيره.

2801
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
داغ ترین های تاپیک های امروز