سر سفره داشدیم همینجوری با شوخی حرف میزدیم بابام گف این همه روزه گرفدم یکیتون نیومد بگ مرسی ک روزه گرفده خندیدم گفدم روزه گرفتنت ب ما چ داشت ادااعم در میاوردا ملوم بود شوخی میکنه باز گف این همه روزه گرفدم نیومدی بگی بابا مرسی ک روزه گرفدی منم با خنده گفدم مرسی باباجون مرس یک روزه گرفدی مرسی با اینک برا ما سودی نداره مرسی خندیدم مامانمم خندید حتی(جزو بی جنبه ترین اعضای خونوادس)بابا نگام نکرد ب ی جا دیگ نگا کرد بع یهو خطاب ب من گف احمق بعدم پا شد رف خاهرم گف من جای تو بودم این حرفو بهشون نمیزدم حرفم خیلی بد بوددد؟بی احترامی کردم؟😕
حرفت بد نبود حتما پدرت شرایط شوخی نداشته و بد برداشت کرده
خدایا «حیات» ما رو چنان قرار بده ک در « ممات»ما «مردم» اندوهگین و«هرزهگان»شادمان شوند. وهذا یوم فرحت به آل زیاد و آل مروان! من هموطنانی در ترکیه ،سوریه،یمن،امریکا،فلسطین،عراق ،فرانسه ،لبنان و... دارم و بیگانگانی در شهرهای ایرانم 💔همین قدر تلخ💔.
دیدی آن شب چه شد؟😔 پدر دیگر بیدار نشد... در گوشه ی تاریک و حزن آلود خانه... دیدی پدرم چشم بست؟ بی خداحافظی، بی حرف، بی پند و ناگهانی؟ دیدی فرزندانش را؟ سیمای غمگین دخترش را؟دیدی غم چشم پسرانش را؟ دیدی نفس در سینه حبس بود؟ چشمان در تمنای اشک بود؟ دیدی غم آسمان را؟ قطرات اشک بالا را؟ دیدی سکوت پرندگان را؟ ناله ی دلگیر باد را؟ دیدی که دیگر حرفی برای گفتن نبود؟ فقط اشک بود و اشک بود؟ دیدی که روز به سیاهی شب بود؟ آفتاب به سردی یخ بود؟ دیدی که دیوار ها را تاب ایستادن نبود؟ شمع را جان سوختن نبود؟ زیرا که دیگر عشق نبود🖤گرما نبود😭پدر نبود... 😔😔
سعی میکنم جوابایی که بهت میدم از نظر خودم منطقی باشه (دقت کن از نظر خودم) پس شمایی که اینجا تاپیک میزنی و در مورد حساس ترین چیز های زندگیت از بقیه کمک میخوای لطفا خودتم به جوابشون فکر کن و بعد انجام بده♡
وا چیزی نگفتی که ... تشکر نداره که ... بی احترامی هم نبود
❤️بَشِه ی خوب سایت ❤ /// بعد از سه سال با کاربری جدید برگشتم ✨️ چیزی که دوسدارم اینجا بگم اینه که اگه فرزند داری و بلوغو شعور فرزندآوری رو هم داشتی ؛ بهش قضاوت نکردن و سرش تو کار و زندگی خودش بودنو یا بده ؛ جامعه ی ما بشدت به این فرهنگ نیاز داره ؛ به اندازه خودت تاثیر خوبتو بزار ...