بچه ها من خیلی خسته و داغونم همین ماه پیش ما مسافرت بودیم ولی مادر شوهرم اعتراض کرد که چرا اونو نبردیم شوهرمم قول داد که عید میبرتش
حالا هر چی میگم من خستم حداقل یجا نزدیک بریم بعد ۲ فروردین تولد خواهرمه میخوام باشم میگه به مادرم قول دادم ، منم گفتم بابام تنهاس عید اونم با خودمون ببریم سفر میگه نه نمیشه اختلاف پیش میاد مادرت روزس بزار یوقتی که با هم ببریمشون ، به نظرتون بهش بگم نمیام با مادرت تنها برو؟
اره
آره بگو
وااا لجبازی چیه شوهرت درست میگه بنده ی خدا
آره نرو به هیچ عنوان بزا بره بهش خوش نگذره
خب چرا لج میکنی برو بامادرش سری بعدم با خانواده خودت برو
والا هیچکس رونبرید ،من باشم اصلا نمیرم نه اینوری نه اونوری
زشته دم عیدی الکی بحث نکنید برو باهاشون عصاب خودتو بهم نریز سال جدید
میخوای همزمان که مادر ایشون هست پدر خودتو تنها ببری؟یا منظورت خونواده هردوتونه
ولی من با همسرت موافقم یموقع دیگه هم با خونواده شما جدا برید
نرو با مادرش
عزيزم خب پدر شما
بياد سفر با مادرشوهرت؟ از نظر خودت درسته؟ پدرت قبول ميكنه؟
من مادرم فوت شده پدرم تنهاست يك ليوان اب از من نميگيره.
چه برسه بع سفر..
اونا برن سفر
شما خسته اي
پدرن تنهاست
تولد داري بمون.
اشكالش چيه؟
اسی یکباربامادر اون برین یکبار باپدرشما
