شقایق خیلی حق داشتی من بودم فخش میدادم جیغ میزدم تو حیاط میدوییدم و موهامو میکشیدم
مصی اگه اینکارا رو میکردم مقصر من میشدم و حالا حق بدجانب میشد ک ابرومو بردی ی چیز بدهکارم میشدم
فقط تند حرف زدم باهاش و وسایلمو گرفتم دیوونم کرده بخدا
خخخخ شقایق توام مثل من نو اعصاب نو پیوی
منم بی اعصابم برعکس شوهرم صبوووووووووووووووووووووور
وااااااااا چ حرکت زشتییی
چه کار زشتی
۴
۴
دلم میخواست بزنمشون انقد توی تل برامامانم فش نوشتم هی میگفتم بیشورن حیوونن نفهمن فک کردن نخورده ایم ولی انبار کردنش چیه ساعت ده و نیم یازده هم مهمونا براختم رفتن شامم که ندادن هیچ همش میگفتن خودیا هستن شام
چقدر بعضیا نظر تنگن اه ابمیوه و کیک در قبال احترامی ک بهت گذاشتن و اومدن چ ارزشی داره
نمیدونم چی بگم
بدبختی سرشناسن خیلیم سرشناسن کلی افراد سرشناس اومدن به نظرم اینا که مهمن و پولدارخسیسن و گدا جم کنن خاک برسرا
شقایق خواستم بگم بعضیا واقعا بیشورن تو تنها نیستی
منم موندم چی بگم انقدر حرکت حقیری زدن
یعنی وقتی شوهرم گفت من یه خرماهم نخوردم هنگ کردممممممممممم اخه طرف تو شهرستان مرده اینا توی این شهر خواستن برای احترام یه مسجد ختم خونی شه همین اون خوراکیا برا 7طرفم نیست دوتا ماشین خوراکی برگردوند خونه پرپر از عصبانیت میگفتم حیف یاسینی که برات خوندم
بیخیال بابا خودتو ناراحت نکن
ارسال نظر شما
تاپیک های به روز شده
30 ثانیه پیش
30 ثانیه پیش
31 ثانیه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز
