اینقدر در گذشته بدی کردن که فقط از مجبوری تحمل میکنم
مثلاً تو مجالس باید باهاشون روبه رو شم هر چند که کاری به کارشون ندارم ولی خدایی حتی دلم نمیخواد ببینمشون متاسفانه پیش میاد مثلاً با یه فامیل خوبیم بعد مهمونی برگذار میکنه اون فامیل هایی که باهاشون مشکل داریم هم میان هی چشم تو چشم میشیم منم که بدم میاد
واقعا هم نمیشه مجالس شرکت نکرد
شاید ما هم بخوایم مجلس بگیریم برا همین مجبوریم بریم که بیان