سلام من واقعا درمونده شدم بیاید نظر بدید
من پنج سال طبقه بالای مادرشوهرم زندگی کردم
بعدازون با هزار قرض و وام یه واحد خریدیم دوخوابه ازونجا رفتیم
سه سال بعدش شوهرم خونه را فروخت مدتی مستاجر بودیم دیدیم نمیشه برگشتیم دوباره خونه باباش
الان یکساله باز ایجاییم.
خواهرشوهرمم یه طبقه دیگه اش زندگی میکنه .
با پدرشوهرم مشکلی نداریم مرد خوبیه .
ولی مادرشوهرم یه روانی کامله
به شدت روح و روانم را آزار میده. هفته پیش باهاشون رفتیم سفر و اونجا یه دعوای حسابی باهام راه انداخت و هرچی لایق خودش بود گفت .به پدرمادرم توهین کرد اخرشم گفت از خونه ام برید هری بزنید بیرون.
من هم بلیط گرفتم برم پیش خانوادم به شوهرمم گفتم من میرم هرموقع یه جا اجاره کردی برمیگردم .
به بابامم زنگ زدم که زنگ زد به شوهرم .
ولی بعد پدرشوهرم فهمید میخوام برم اومد کلی خواهش کرد و منو بوسید گفت نرو بذار پولاتونو جمع کنید یه خونه خوب بخرید برید الان صبرکن فعلا.به بابامم زنگ زد خواهش کرد.
من بااینکه حالم خیلی بده به خاطر موی سپیدش و احترامش گفتم باشه ،بلیطمم دوتومن داده بودم سوخت شد.
الان مجبورم بمونم حداقل پنج شیش ماه ...
اما حس میکنم خونه برام زندان شده .
به نظرشما کار دزست چیه؟
مادرشوهرم خیلی حرفای بدی زد ،حتی شوهرمم طرف من را گرفت و بهش حق نمیده فقط میگه من میدونم حق با توئه ولی چرا باهاش بحث کردی.
من نمیدونستم انقدر پاچه پاره ست اخه ...