بالکن آپارتمان کوچیکه نمیشه کبوتر بیارم
این اتفاق دقیقا برای ما هم افتاد یه شب مهمون داشتیم نصف شب همه خواب بودیم یهو یه صدای شکستن وحشتناکی اومد ما فکر کردیم مهمون رفته توی آشپزخونه ظرف جا میوه ای روی اپن بود،اون افتاده شکسته بعد دویدیم توی آشپزخونه دیدیم مهمونمون هم با چشم خواب آلود پرید تو آشپزخونه حسابی ترسیده بود
وقتی لامپ رو روشن کردیم دیدیم همه چی سر جاشه هیچیم نشکسته
شوهرم همش سر کاره.تنهام.اگه شوهرم هم براش اتقاق نمی افتد میگفتم خیالاتی شدم یا دیونه شدم ولی هر دو مون حس میکنیم این دردش خیلی بدتره
والا حاضرم مث قبل صدای شکستن بیاد ولی لمسم نکنه حرف نزنه.ویی...
من هیچ دعای دیگه ای جز دفع جن تو خونم ندارن. که بگم اثرات اونه یا تا حالا برا کسی دعا نزدم از سر ناچاری سه سال پیش دفه جن زدم انصافا دیگه چیزی حس نکردم
خدایا چه اتفاقی داره میافته جن ها هم دیگه جن سابق نیستن منم چندوقته تو خونم سنگینی حس میکنم چندروزپیش شیرآب حموم بازشد تا رفتم تو اتاق برم ببندمش قطع شد انقد ترسیدم که الان چهارروزه حموم نرفتم
حالا میخوام برم همونجا دوباره دفع جن بزنه برام ولی آیا این همون جن قبلیه.با دعا میره یا وحشی تر میشه
منم قبل این که لمسم کنه در کابینتهای سر ساعت مشخصی وقتی تنها بودم میکوبید محل ندادم گفتم دعا دارم حالا رفته مرحله بعدی حرف میزنه برام
ارسال نظر شما
تاپیک های به روز شده
52 ثانیه پیش
53 ثانیه پیش
54 ثانیه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز
