یه بارم منو خانواده تو اتاق بودیم بعد من بلند گفتم به خواهر عه یکی از بازیگر های خاطرات خوناشام نینیا کیریه بعد خواهرم خواست جمعش. کنه گفت خوب که چی گفتم فامیلیش کیرییییه قیافه بابام😐
من بازرس بهداشتم رفتم بازدید قصابی کارتشو ک بم داد ی تیکه گوشت چسبید ب دستم هر کاری کردم گوشت از دستم جدا نمیشد منم دستم بردم سمت قصاب اونم با دستش خواست تیکه گوشت رو برداره ولی کل دستمو گرفت
فک کن کلی مشتری هم داشتن نگاه میکردن
🤣🤣🤣🤣بچه که بودم فک کن کلاس پنجم اینا ، کلاس مختلط بود معلم گفت این ماژیک ببر بده به اونیکی کلاس منم هنوز تو کلاس خودمون بودم حواسم نبود از تو در کلاسمون زدم درو رو به سالن باز کردم و اجازه از سالن خالی گرفتم
🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣هنوزم یادم میاد میخوام خودمو خفه کنم
تو ماه محرم همسایه مونو که خیییلی هم باهاش رودرواسی داشتم دیدم گفت بر یزید لعنت گفتم همچنین 🤣🤣🤣🤣🤣مجرد بودم 😂😂😂خانومه داغون شد با این حرفم دیگه سکوت کرد 🤣🤣🤣
نمیدونم سوتی میشه یا نه ولی ی ساعت پیش با خانوادم نشسته بودیم خاطرات تعریف میکردیم ...وقتی من داشتم خاطره تعریف میکردم بابام صدای تلویزیون رو بلند کرد
یکم خجالت کشیدم چون حس کردم حرفم مهم نبوده
یه چیز یادم افتادم
من پرستارم چند وقت پیش با یه مامانه حرف میزدیم درد و دل میکرد
میگفت دختر بزرگم مونده ، من اینطور شنیدم که میگه دختر بزرگم مرده
فکر کردم منظورش اینه دختر بزرگش قبلا فوت شده ، اگه الان بود میومد کمک و همراه وایمیساد
برگشتم گفتم خدا رحمتش کنه😂🤦♀️
بعد یکم دیگه حرف زد برام جا افتاد که گفت دخترم خونه مونده ، نگران درس و مشق و خوراکشه
میخواستم سوتی خدا رحمتش کنه رو جمع کنم هی میگفتم خدا کمکش کنه خدا کمکش کنه ، فکر کنه دفعه اول هم همینو گفتم😂😂😂
مراسم خاکسپاری به مادر پسرع خواستم بگم حضرت زینب بهت صبر بده گفتم حضرت زینب تو رو ور داره😕😕😕
دوستم برام یه ویدیو از فن های بی تی اس فرستاد منم عجله داشتم نگاه کردم و فوری بدون اینکه ببینم چی تایپ کردم نوشتم وقتی ننت عن دو آتیشه است
درصورتی که میخواستم بنویسم وقتی ننت فن دوآتیشه است
ارسال نظر شما
تاپیک های به روز شده
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز
