اونایی که مثل من تو محدودیت خانواده ان بیاین و حرف دلتونو بزنین
برف اومده همه همسن و سالام بیرونن اون وقت من تنها از پنجره بیرونو نگاه میکنم و حسرت میکشم مثل سگی که بهش قلاده بستن
واقعا یه لحظه به در و دیوار خونه نگاه کردم حس کردم زندانی ام
کلی گریه کردم افسرده شدم دیگه💔