رفیقم تعریف میکرد یه بار یه شاخه گل رز برای دوست پسرش خریده بعد سوار ماشین بودن یه جا به دوست پسرش گفته برو برام خوراکی بخر اونم پیاده شده رفته دوستم شاخه گلو گذاشته رو صندلیش وقتی اومده قشنگ نشسته روش اصلا هم متوجه نشده دوستم کبود شده بود کلا خشم از چشاش میبارید داشت تعریف میکرد 😂حالا میدونم بی ربطه ولی گفتی گل یاد این افتادم کلا گفتم بخری بعد واکنش خشکی داشته باشه ناراحت نشی مردا مثل ما نیستن😅