من همیشهه تو زندگیم حسرت دوستایی که دخترعموم داشت رو میخوردم ..
امروز خونش بودم یکی ایفونو زد دیدیم دوستشه بعد دخترعموم رفت دم در احوال پرسی کرد و دوستش بهش کیک داد و رفت
دوستش براش کیک درست کرده بود اورده دم خونش از اون کیک تولدا
دایره دوستاش خیلی زیادن و همهههه ی دوستاش بدرد بخورن اونوقت من تا الان هرکی تو زندگیم بوده بدرد نخور و لاشخور بوده و از پشت بهم خنجر میزده درحالی که من تو رفاقت نمیگم عالیم ولی هوای دوستامو همیشه داشتم ولی اونا ...
هعیی
من خیلی خوشحالم که دخترعموم کلی ادم خوب دور و ورش هست ولی کاش منم حداقل ۲ تا دوست واقعی داشتم