تند تند بگو
ای داد بیداد،چقدر بد یودە عزیزم
بعد چند وقت بابام تولدم تبلت میخره بعد شمارش و میندازه تو تبلت من
بعد این زنه تو تبلت من بود
پیام میداد
یا گاهی عکش میفرستاد
تو دوباره قیامت بپا شد اون موقع تلگرام فقط داشتم اونم واسه مامانم واسه خودم نبود
الان مامانم قرص اعصاب مصرف میکنه و به بابام میره میاد تیکه میندازه
و فکر میکنه که من نمیدونم دریغ از این که من شاهد همه چیز بودم💔
افسردگی هام تنهاییی هام
دلیل بی اعتمادی هام و حتی نرفتنم تو رابطه تنها دلیلش همین بود
که البته این سن و واشه رفتن به رابطه قبول هم ندارم
ولی میترسم سرنوشت منم عین مامانم بشه
من جات بودم میگفتم یارو دستمالی کرده بابات یه کم خجالت بکشه شاید
عزیزم این خاطراتو هیچوقت نمیشه فراموش کرد اما میشه به مرور این حس بدی که داری رو کمش کنی تا بتونی نگاهت رو به رابطه عوض کنی . قطعا با این همه اتفاق بد کلی ضربه روحی خوردی که اگه میتونی هرچه زود تر تراپی بری خیلی خوب میشه
ارسال نظر شما
تاپیک های به روز شده
14 ثانیه پیش
14 ثانیه پیش
15 ثانیه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز
