یادمه کلاس سوم بودم بابام به مامانم خیانت کرد دو تا همسر صیغه کرده بود بعد موقعی که مامانم حامله بود یکی از اون دختر ها میاد در خونمون
چ وحشتناک
بعدش چی شد
خب
با مامانم صحبت میکنه مامانم با کلی جیغ و داد زنگ میزنه به بابام
بابام میاد خونه با دوستش که دوستش مثلا من و ببره تو اتاق سر گرم کنه چیزی نفهمم ولی خاک تو سر هیزش کنن دستمالیم میکرد گو*زو
خب...نبودم لایکم کنید
منم نفهمیده بودم تا اون موقع چیزس که دعوا های مکررر این ها تو ماشین شروع میشه
مامانم میگفت رفتی دو تا زن صیغه کردی مگه من چم بود حتی یه بار داشت خودش و از پاشین پرت میکرد بیرون
لایک لایک یادتون نره لایکم کنید
بعد
حتما این دعواها و آزار کلی روح و روانت و بهم ریخته
که بعد از چند ماه دقی۳ا یادم نمساد ولی میدونم بچه ی مامانم سقد میشه
مامانم با کلی خونه میاد خونه مامان بزرگم بهش میگه دخترت که چیزی متوجه نشده
مامانم میگه نه بچس عقلش نمیرسه
ولی نمیدونه که من از همه چیز خبر داشتم
چقدر داغون شدم
ارسال نظر شما
جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
تاپیک های به روز شده
21 ثانیه پیش
22 ثانیه پیش
24 ثانیه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز
