من به خواهر هشت ساله دارم خودمم ۱۷ سالمه مامان بابام خیلیییی بهش محبت میکنن بغل میکنم بوسش میکنن و اینو بگم که من اصلاااا حسودی نمیکنم خوب اون کوچیکه الان حرفا یی میگه که بابا مامانم میخندن بهش ولی من همسن خواهرم بودم یه چی میگفتم کتک میخوردم مامانم میزاره ابجیم بوسش کنه ولی نمیزاره من بوسش کنم همش با دعوا بامن حرف میزنن دیشبم بابام گفت برای ابجیت غذا سفارش میدم گفتم من چی گفت تو بزرگ شدی بعد گفت نمیخواد امشبم گفتم که شما اصلا به من اهمیت نمیدین محبت نمیکنین بابام میگه تو دیگه بزرگ شدی چطوری محبت کنیم بچه بزرگ محبت نمیخواد تو حسودی حسودی خواهرتو میکنی نمیدونم واقعا من زیاد حساس شدم یا نه اخه اونا اصلا به من توجه نمیکنن اصلا انگار من هستم
می گویند زیاد فحش میدهی! یعنی چه؟ برای کسانی که زندگی ام را به گه کشیده اند, شعر بنویسم؟!
از بقیه توقع نداشته باش. فقط به خودت وابسته باش. اینجوریم نباش که بری با دوستات و ... بخوای کمبود محبتت رو جبران کنی. خدا میدونه چندی شب از بهترین روزای بچگی و نوجوانی و جوانی من با گریه گذشتتتتت. کاش مادرمنم زن عاقلی بود
یه ایت الکرسی یا صلوات هرچی تونستی برام بخون. انشالله حاجت رواشم. دعا کن برام