کسی درد درونم را سقوطم را نمی فهمد
گلو از بغض سنگین و سکوتم را نمی فهمد
درون پیله ی تنهایی ام آواز میخوانم
کسی سوز نُتِ ساز فُلوتم را نمی فهمد
کمی باران، کمی احساس، یک همراه می خواهم
هوای سرد خانه، روح لوتم را نمی فهمد
سحـرگاهی میان خلوت دل ربّنا گفتم
کسی امّا دعاهای قنوتم را نمی فهمد
اسیر واژه ها گشتم، هبوطم را خودم دیدم
کسی درد درونم را، سقوطم را نمی فهمد....