خواهر بزرگم اینقدرررر به شوهرش گیر داد حق نداری قلیون بکشی حق نداری تو خونه من قلیون بیاری جنگ دعوا و........اح اح چندش بود رفتارهای خواهرم دامادمون هم از خونه فراری شد تو نونوایی کارمیکرد شبها همونجا میخوابید نمیومد خونه رفت کارشو برد تهران دیگه خلاصه وار بگم خواهرم دوست نشد باشه الان دامادمون کریستالی شده خواهرم میگ ای کاش این کارو نمیکردم