2777
2789
عنوان

چرا چرا 😭😭😭😭😭😭

| مشاهده متن کامل بحث + 275 بازدید | 19 پست
علت اینکه شما برید مهمونی ناراحت میشن چیه؟فقط با شما اینطورین؟ یا با خواهر و برادراتون همینطورن؟ با ...

نمیدونم والا خودمم موندم ،، خونه پدر شوهر میریم اینطوریه ،، یا مثلا زنگ میزنم میگن از فامیلاتون چخبر ؟!!!فامیل شوهر ،، یا ما توان خریدمون برای خونه نزدیک خونه مادرشوهر بود حالا همش طعنه و کنایه که انقدر دوسش داری رفتی نزدیکش خونه گرفتی ،، چهار سال پیشم من از شوهر کتک خوردم ،۲ روز خونه پدرم موندم قصد اگه جداییم نبود میخواستم برای بزگشتنم براش شرط بذارم خانوادم نذاشتن خودم تنها با شوهر و مادرش رفتم ازش تعهد محضری گرفتم که دیگه تکرار نکنه ،، از اون موقع همچی بهم ریخت ،دیگه حوصله و اعصاب خودمم ندارم ،، چه توقعی دیگه از من میر با این حال داغونم ،گاهی وقتا میزنه به سرم میگم برم درخواست طلاق بدم بدون مهریه بچه ها رم بدم به شوهر ،، خیالشون راحت بشه وگرنه من تو خونم سرم به زندگی خودم گرمه ،طول هفته انقدر خسته میشم دیگه جونی برام نمیمونه ،، از اون ور فقط طعنه کنایه مسخره کردن بلدن کاش موقع دنیا اومدن میمردم راحت میشدم ،،وقتی رضایت دادن به ازدواج من با یه هیچی ندار بدبخت ،، همون موقع برای هیچکس ارزشی نداشتم فقط یکی بود منو بگیره بس بود چطور الان وجودم مهم شده ،،دلم خیلی گرفته 😔تنها کسایی که برام مهم بچه هامن 

جام می و خون دل، هریک به کسی دادند، در دایره ی قسمت اوضاع چنین باشد 💔

تک فرزندی؟

اینکه توقع زیادی دارن ازتون با وجودبچها؛ اصلا منطقی نیست.

این حس ناراحتی و دور از جونت؛ مرگ رو از خودت دور کن.

هر طور که باشی ؛ بازم حرف و حدیث زیاده.

هر جور که حالتو خوب میکنه زندگی کن؛ نه حرفای بقیه.

بچها آینده داره و نیاز به یه مادر قوی وشاد. 

باور میکنی ؛ قبلنا چنان زندگی بهم سخت می‌گذشت و ناراحت میشدم و نا امید از همه جا.

با خودم گفتم؛ من در قبال بچهام مسئولم؛ اینا چه گناهی کردن.

سعی کردم با همه چی کنار بیام فقط بخاطر آرامش خودم و بچهام.

هر گاه که تسلیمم  در کارگه تقدیر آرام تر از آهو بی باک ترم از شیر.هر لحظه که می‌کوشم در کار کنم تدبیر رنج از پی رنج آید زنجیر پی زنجیر. ( حضرت مولانا )

بچه‌ها، دیروز داشتم از تعجب شاخ درمیاوردم

جاریمو دیدم، انقدر لاغر و خوشگل شده بود که اصلا نشناختمش؟!

گفتش با اپلیکیشن زیره لاغر شده ، همه چی می‌خوره ولی به اندازه ای که بهش میگه

منم سریع نصب کردم، تازه تخفیف هم داشتن شما هم همین سریع نصب کنید.

تک فرزندی؟ اینکه توقع زیادی دارن ازتون با وجودبچها؛ اصلا منطقی نیست. این حس ناراحتی و دور از جونت؛ ...

نه خواهر و برادر دارم ولی این تیکه کنایه ها فقط مال منه ،،رفتارشون باهام عین غریبه هاست ،، والا من حداقل اطرافم اینطوری ندیدم ،، روز عروسیمم از سادگی دلم براشون تنگ میشد ولی اونا انگار نه انگار خوشحالم بودن ،،تو بچگی وقتی هفت سالم بود با سیخ داغ بخاطر اینکه خونه یکی از فامیل زیا د میرفتم زدن پشت دستم جاش هنوز هست ،، ولی الان هم که دیگه ازدواج کردم بازم ول نمیکنن ،،کلااز هیچی شانس نیاوردم 😭

جام می و خون دل، هریک به کسی دادند، در دایره ی قسمت اوضاع چنین باشد 💔

😔😔 ناراحت شدم از اینکه تو بچگی اینجوری باهات رفتار کردن.

امیدوارم روزی برسه که بفهمن کارشون اشتباهه.

خدا به دلت آرامش بده.

ولی هیچ وقت بخاطر این چیزا آرزوی مرگ نکن.

جون و روح شما مهمتر از این حرفاست. به خودت و زندگیت و بچهات برس.نسبت به حرفا و کنایهاشون بی تفاوت باش.اینطوری حداقل کمتراذیت میشی.

هر کی باید از یه راهی بکشه دیگه.

منم تو بچگی طرف مادربزرگ مادریم؛ بچهای داییم رو تحویل میگرفت؛ مادربزرگ پدریم بچهای عمه هام رو.

الان دقیقا بچهای خودمم همینطورن؛😑

بابام بچهای دادشام رو بیشتر دوست داره.به رو نمیاره.ولی آدم متوجه میشع دیگه.

طرف مادرشوهرم؛ بچهای دختراش رو.

چه میشع کرد؛ اوایل ناراحت میشدم.ولی الان بی تفاوت شدم نسبت به این رفتارشون.رفت وآمد کمتر کردم؛ مگر مواقع ضرورت.

هر گاه که تسلیمم  در کارگه تقدیر آرام تر از آهو بی باک ترم از شیر.هر لحظه که می‌کوشم در کار کنم تدبیر رنج از پی رنج آید زنجیر پی زنجیر. ( حضرت مولانا )
😔😔 ناراحت شدم از اینکه تو بچگی اینجوری باهات رفتار کردن. امیدوارم روزی برسه که بفهمن کارشون اشتبا ...

ممنونم 😔بچگی منم همین بود ... هیچوقت هیچوقت از کارشون پشیمون  نمیشن مطمئنم ، با همه ی اینا خیلی وقتا تو دلم میگم شاید ازم راضی نباشن دلشون بشکنه حرفی بزنم چون به دعای پدر مادر اعتقاد دارم ولی خیلی همیشه ندید میگیرن منو از دیروز هرچی زنگ میزنم جواب نمیدن میدونم بازم همون داستان تکراری.. همش به آدم عذاب وجدان میدن خب وقتی حوصله منو بچه ها رو ندارن برم که اذیت بشن ؟! شانس منه بیچارست پسرم شیطونه البته مهم خیلی کم میرم سه هفته یبار ماهی یا هر دو ماه یکبار میرم تا مزاحم کسی نباشم ،، دیگه اینم قسمت من بود ،،از اون طرف مادر شوهر بچه دخترشو تحویل میگیره الان ده ساله پیششونه ولی من نیم ساعت نمیتونم یکیشونو به کسی بسپارم ،، خیلی از خدا دلگیرم ،یعنی یه دلخوشی نباید نسیب من میشد ،، 😭فقط تماشاچی زندگی دیگران بودم همیشه باید تو حسرت و گدایی مهر و محبت بمونیم من و بچه هام 

جام می و خون دل، هریک به کسی دادند، در دایره ی قسمت اوضاع چنین باشد 💔

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778

جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته

روتین دست

جوکرمونث | 52 ثانیه پیش
2791
2779
2792
داغ ترین های تاپیک های امروز