مامانم با من خیلی بده و خیلی اذیتم میکنه
دلیلشو نمیدونم چرا ولی کلا از وقتی آبجیم و بعدشم داداشم دنیا اومدن رفتارش با من ۱۸۰درجه تغییر کرد
با اینکه من همیشه و همیشه هوای مامانمو داشتم و دلسوز خانوادم بودم ولی مامانم به شدت معتقده که من بچه ی بدیم براش و مدام نفرینم میکنه
با اینکه من و همسرم سنتی باهم ازدواج کردیم و اولش همسرم مورد تایید خانوادم بود ولی بعد ازدواجمون مامانم علاوه بر من،با همسرمم خیلییی بد شد...
اینو بگم که من شهر دور از خانوادم و فامیلام زندگی میکنم
خیلی دلم از دستش گرفته
از طرفیم خیلی از دستش عصبانیم
خیلیبیی رفتارای مامانمو تحمل کردم اما دیگه این آخری صبرمو لبریز کرد
من روز مادر به مامانم زنگ زدم روزشو تبریک گفتم و کلی قربون صدقش رفتم ولی مامانم فرداش بدون هیچ دلیلی کلی پیام بهم داد و کلی توهین و بدگویی کرد آخرشم مثل همیشه نفرینم کرد
من همون روز بدون اینکه جواب پیامای مامانمو بدم (مثل همیشه،)
مامانمو از همه جا بلاک کردم و دیگه نه زنگ زدم نه پیام دادم بهش
خدا میدونه که هیچ وقت بهش بی احترامی نکردم و جوابشو ندادم ولی واااقعا حرفاش تا عمق وجود آدمو می سوزونه
از میون نفریناش هیچ وقت اینو یادم نمیره که گفت ایشالا نون به نون تون نرسه و پیشرفت نکنین 💔💔
انقدررر دلم از دستش پره که حد نداره..
چندبار بدجووور دلمو شکست منم همون لحظه دعا کردم تمام توفیقات معنوی ازش گرفته بشه
مثلا پارسال که اربعین میخواستم برم کربلا زنگ زدم ازش خداحافظی کنم که بازم بی دلیل سیل توهیناشو سمتم روونه کرد و بدون اینکه گوشبو از آبجیم بگیره داد زد برو ولی زیارتت که قبول نیس💔
بعد لب مرز ک بودم بابام بهم خبر داد که مامانمم یهویی داره میاد کربلا،منم انقدر دلم شکسته بود که به امام حسین گفتم نذاره حتی چشمش به گنبد آقا بیفته و همینطورم شد...
انقدر الان چند روزه از دستش ناراحت و عصبانیم که تصمیم به قطع رابطه بامامانمو گرفتم 😔💔