azadeh_82 مدیر عضویت: 1402/06/13 تعداد پست: 2519 عنوان مشاعره | مشاهده متن کامل بحث + 9566 بازدید | 1750 پست آب زنید راه را هین که نگار می رسدمژده دهید باغ را بوی بهار می رسد(د) 1402/10/16 | 22:38 15 نفر لایک کرده اند ... گزارش تاپیک نامناسب
متین__اکبریان عضویت: 1402/10/16 تعداد پست: 8074 تا شدم حلقه به گوش در میخانۀ عشق هردم آید غمی از نو به مبارک بادم مایبم و دلی پر خون از هجر پری روییدیوانهی زنجیری آشفتهی گیسویی اگر تیغ عالم بجنبد ز جای. نبرد رگی تا نخواهد خدای
متین__اکبریان عضویت: 1402/10/16 تعداد پست: 8074 دی شیخ گشت با چراغ دور شهر(شک دارم) کز دیو و دد ملولم و انسانم آرزوست اگه منم اشتباه نکنم: دی شیخ با چراغ همی گشت گرد شهر اگر تیغ عالم بجنبد ز جای. نبرد رگی تا نخواهد خدای
azadeh_82 مدیر استارتر عضویت: 1402/06/13 تعداد پست: 2519 اگه منم اشتباه نکنم: دی شیخ با چراغ همی گشت گرد شهر هههه میدونستم یچیزیش کمه😂
azadeh_82 مدیر استارتر عضویت: 1402/06/13 تعداد پست: 2519 نگارینا دل و جانم ته دانی همه پیدا و پنهانم ته دانی یادش همه جا هست خودش نوش شماای ننگ بر او مرگ بر آغوش شما
azadeh_82 مدیر استارتر عضویت: 1402/06/13 تعداد پست: 2519 یار با ماست و چیپس، ببخشین، یار با ماست چه حاجت که زیادت طلبیم دولت صحبت آنمونس جان ما را بس چیپس😂ساعد شه مسکن این باز بادتا ابد بر خلق این در باز باد
متین__اکبریان عضویت: 1402/10/16 تعداد پست: 8074 یادش همه جا هست خودش نوش شما ای ننگ بر او مرگ بر آغوش شما آمد سحری ندا ز میخانهی ماکای رند خراباتی دیوانهی ما اگر تیغ عالم بجنبد ز جای. نبرد رگی تا نخواهد خدای
he_calls_me_love عضویت: 1400/01/16 تعداد پست: 1791 آمد سحری ندا ز میخانهی ما کای رند خراباتی دیوانهی ما اگر دردم یکی بودی چه بودیاگر غم اندکی بودی چه بودیبه بالینم حبیبی یا طبیبیازین هر دو یکی بودی چه بودی آدما به اندازه ی سختی هایی که کشیدن ، سخت میشن!!
he_calls_me_love عضویت: 1400/01/16 تعداد پست: 1791 دی شیخ گشت با چراغ دور شهر(شک دارم) کز دیو و دد ملولم و انسانم آرزوست توانا بود هر که دانا بود ز دانش دل پیر برنا بود آدما به اندازه ی سختی هایی که کشیدن ، سخت میشن!!
deltang_haram عضویت: 1402/10/09 تعداد پست: 1580 ممانده ام سخت عجب کز چه سبب ساخت مرا یا جهبوده است مراد وی از این ساختنم مرغ باغ ملکوتم نیم از عالم خاکچند روزی قفسی ساخته ام از بدنم
deltang_haram عضویت: 1402/10/09 تعداد پست: 1580 من مست می,عشقم هشیار نخواهم شد از خواب خوش مستی بیدار نخواهم شد درد مرا که هیچ طبیبی دوا نکردآه ای دوای درد دو عالم دوا تویی
he_calls_me_love عضویت: 1400/01/16 تعداد پست: 1791 درد مرا که هیچ طبیبی دوا نکرد آه ای دوای درد دو عالم دوا تویی یارب روا مدار که گدا معتبر شودچون معتبر شود ز خدا بیخبر شود آدما به اندازه ی سختی هایی که کشیدن ، سخت میشن!!
azadeh_82 مدیر استارتر عضویت: 1402/06/13 تعداد پست: 2519 آمد سحری ندا ز میخانهی ما کای رند خراباتی دیوانهی ما آینه کلی تو را دیدم ابددیدم اندر چشم تو من نقش خود
azadeh_82 مدیر استارتر عضویت: 1402/06/13 تعداد پست: 2519 توانا بود هر که دانا بود ز دانش دل پیر برنا بود در رفتن جان از بدن گویند هرنوعی سخنمن خود به چشم خویشتن دیدم که جانم می رود
azadeh_82 مدیر استارتر عضویت: 1402/06/13 تعداد پست: 2519 مرغ باغ ملکوتم نیم از عالم خاک چند روزی قفسی ساخته ام از بدنم من از روییدن خار سر دیوار دانستمکه ناکس کس نمی گردد از این بالا نشینی ها
متین__اکبریان عضویت: 1402/10/16 تعداد پست: 8074 آینه کلی تو را دیدم ابد دیدم اندر چشم تو من نقش خود دست از طلب ندارم تا کام من برآید یا تن رسد به جانان یا جان ز تن برآید اگر تیغ عالم بجنبد ز جای. نبرد رگی تا نخواهد خدای