یک هفته پیش بدترین خبر زندگیم رو شنیدم این که مامانم سرطان داره از نوع حاد من تک فرزندم
مامانم 38سالشه خیلی هنوز ارزو داره دکتر گفت پلاکت خونش خیلی پایینه با چندین بار بلاکت و خون هیچ تعقییری نکرده مامانم سرطان مغز استخوان داره فکر میکنم همش یه خوابه دیشب جلو چشمام درد کشیدن شو دیدمو مردم اخ که بهم میگفت میخوام خوب شم بریم سیسمونی دخترمو بخرم ولی الان چن روزه انکاری فهمیده چشه هرکی میاد بهش میگه من میمیرم من میترسم از دکترا منو تنها نزار ید با ماها زیاد حرف نمیزنه یعنی اصلا حرف نمیزنه رنگ چشماش زرد شده از سفید دیالیز شد .. جوابی نگرفت تب داره کبدش مشکل پیدا کرده نمیدونم فکر میکنم خدااا مامانمو ازم میگیره متنفرم ازاین دنیاا مامان من بدی به کسی نکرده بود این حقش نبود