من ازدواج دوممه، مادرم سر ازدواج اولم که با پسر خواهر خودش بود و موقعیت عالی هم داشت همین بساط رو علم کرد، بهم میگه تو باعث خجالت مایی ،نمیذاری زندگی مونو بکنیم، ازدواجت بخوره تو سرت، نفرینت می کنم دودمانت به باد بره، با این کارهات داداشت بدبخت میشه، انشالا بچه ی فلج گیرتون بیاد، آه اون یکی خواهرم که به پسرش جواب رد دادی زندگی تو گرفته که بدبخت شدی، هر چقدر مسافرت میری و خرج می کنی که دیوونه تر میشی…
واقعا قلبم از دستش میشکنه، میگم مامان دستت درد نکنه صبح اولین روز هفتمو اینجوری برام شروع کردی،