واقعا همسر و پدر خوبیه، خیلی خوشحاله و پرانرژیه، واقعا متوجه نمیشم چجور ساعت ۶:۳۰ با دخترم بیدار میشن بازی می کنن،
من خیلی درگیر انتخاب های خونه و مراسمم ، خیلی همراهه ، تا الان ۳،۴ بار یکی از مبل ها رو عوض کردم،یا برای یه قسمت از خونه بیشتر از ۱۵ تا فرش پرو کردیم و انتخاب نشده، هر بار انقدر با شوخی و خنده این پروسه رو طی می کنه که باورم نمیشه، یا باور نمی کنم پدر و مادرش و خانوادش انقدر بی عقده و انسان باشن ، وگرنه تحمل فشار خانوادم واقعا ممکن نبود، گاهی فکر می کنم که مادرم به زندگیم حسادت می کنه مگرنه دلیلی نداره این حجم از آزار روانی من