میفهمم خودمم یه سقط داشتم دنیا برام جهنم بود و هی میگفتم من مادر نمیشم
سال بعدش دوقلو باردار شدم الان همش میگم گوه خوردم
باورت میشه نا دشویی هم نمی تونم برم
تنها هم هستم و هیشکی نمیاد کمکم
دقیقا همونایی ک دنبال این بودن ک بفهمن من کی حامله میشم الان اصلا از هزار فرسخی منم رد نمیشن
الان منم و دو تا بچه از صب تا شب
کلافه شدم . روانی شدم از دستشون
زندگیم بهم ریخته
حتی نمیرسم خونمو تر و تمیز کنم
حرف هم نمی تونم بزنم تو خونه چون تا صدامو بشنون میان دنبالم . غذا هم ک عمراااا بزارن
این یه زندگی فاجعه ای دارم ک نگو