ببین من و شوهرم قبلا سر این خانم حرف زده بودیم. ما از اخلاقش فهمیدیم منفعت طلبه. اگر بفهمه سودی براش داری، استفاده میکنه. نمونه اش همین که خونه ما رو دو ماه قرض گرفت واسه بیماری شوهرش. تو کسی رو میشناسی همچین درخواستی بکنه؟ کرک و پر من و شوهرم ریخت اون روز از تعجب.
یا مثلا دخترش رو فرستاده گارسن رستوران یه همسایه دیگه شده.
یا مثلا وقتی میدید ما کارگر داریم، حالا هررر چی، می اومد میبردش یه کاری هم برا اون بکنن. مثلا میگفت بیا این یه تیکه دیوار ما گچش ریخته پر کن. یا بیا لوله فلان جا خرابه درست کن.
همه رو هم در قالب محبت و خوش زبونی.
من و شوهرم حرف زده بودیم. گفتیم باکی نیست. الان که تعمیراته و سر و صدا و مزاحمت برای همسایه، ما هم این خانم رو تحمل میکنیم. ولی بعد که ساکن شدیم دیگه سر و سنگین میشیم. هر چی در بزنه، انگار نه انگار باز نمی کنیم.
یهو این مرد سر شکمش و غذاها گول خورد، گول تعریف و تمجید زنه رو خورد، نمیدونم چی شد زد به سرش. همچین حرفی به این زد...
وگرنه ما تو خونه فعلی هم که ساکنیم، داشتیم همسایه این طوری. انقد به رفت و آمد و فضولیش بها ندادیم که خودش خسته شد. ما رو ول کرد