پسرم کوجیک بود صاحبخونه ۳ تابچه دلشت توی حیاط بازیمیکردن پسرمنمینشست رو پله به صدای اونا گوش میداد دلم سوخت بزاش دومی اوردم پسرم از یه ادم وابسته اذیت کار تبدیل شد به نیروی کمکی برایمن صدو هشتاد درجه عوض شد خیلی زودبیار خیلی زود پسر اوبم ۲ و نیم سالش بودم دومی دنیا اوردم