قبل ازدواج پسر همسایمون خیلی منو دوست داشت
حقیقتا اولش من هیچ علاقه ای بهش نداشتم
اما وقتی دیدم اون چقدر منو دوست داره و حاضره هرکاری برام انجام بده رفته رفته منم بهش علاقه مند شدم
طوری بود که چشام جز اون کسی رو نمیدید
با مامانش اومدن خونمون و مادرش با مادرم حرف زد
قرار شد شب همون روز مامانم قضیه رو به بابام بگه
وقتی بهش گفت بابام طوری مخالف کرد که منو مامانم تعجب کردیم
یعنی گفت منو حاضره بکشه اما نده به اون
از قیافش بخام بگم ی پسر معمولی و کوتاه
یعنی قدش هم قد خودم بود ۱۶۰
اما خانوادش به ما نمیخوردن
از هیچ لحاظ بخاطر همون پدرم گفت وقتی مادرم قضیه رو به مادرش گفت مامانش گفت اشکالی ندارع
بزار دخترت و پسرم باهم درارتباط باشن منتها تو به شوهرت چیزی نگو چون اینا همو دوست دارن
اما مانانم گفت من نمیتونم دروغ بکم به همسرم و این ی جور خیانت محسوب میشه ...