وقتی میرین خونه ی مادرشوهر باهاتون چطوری رفتار می کنن
تا دختراش نباشن خوبه
اونا بیان زبون مثل مارش میاد بیرون
خوب
رفتارشون اصلا مهم نیست واسم
در خونه رو که باز میکنم چشمشون به جمالم روشن میشه تو دلشون میگن اخ جون کوزت مون اومد
تا ی زمانی خوب بودن بعد از اون زمان افتضاح الآنم تقریبا یکساله رفت و آمد ندارم فقط ی بار خودشون دعوت کردن رفتم الان ۷ماهه دیگه نرفتم
آزارم میدن
خدا نبخشتشوم
منو مادرشوهرم تا حالا همدیگر و ندیدیم چه برسه برم خونه اش
با من که خیلی سرد برخورد میکنن فقط در حد سلام
کلا
مود مادرشوهرم سیاست هست
باسیاست رفتار میکنه که حالم بهم میخوره مه همه ای کاراش الکی هست و حفظ ظاهر 🦦
بد
قبلا خیلی ناراحتم میکردن و ازم کلفتی میکشیدم...الان سه ماهه قطع رابطه هستم ونرفتم و روی ارامش رو دیدم البته جایی ببینمشون صحبت میکنیم باهم...فقط خونشون نمیرم....دیگه هم مثل قبل برام مهم نیستن و نخواهند بود...هرموقع هم قرار باشه برم خونشون در حد یکی دوساعت عین یه مهمان میرم و میام.دیگه هرگز اون احمق سابق نیستم
خیلی عالی و با محبت البته اینم بگم که ما شاید هر چند هفته ای یا ماهی یکبار اونورا آفتابی بشیم
ارسال نظر شما
جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
تاپیک های به روز شده
1 دقیقه پیش
2 دقیقه پیش
2 دقیقه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز
