من چند وقت پیش از سرویسم که پیاده شدم داشتم میرفتم خونه یه گربه سیاه دیدم(من عاشق گربه سیاهم)خیلی خاص بنظر میومد رفتم یکم نزدیکش تو کیفم گشتم ببینم چیزی مناسبش هست بدم بخوره که خوشبختانه بود یکم غذا بهش دادم بعد اروم نزدیکش شدم نوازشش کردم بعد امروز صبح حدس میزدم همونجا باشه میخاستم برم پیاده روی یکم غذا براش بردم که دیدم اره همونجاس بازم یکم نازش کردم ایندفه خودش سرشو میمالید به پام خیلی با نزاکت خاصه از طرفی دلم میخاد برش دارم برا خودم از طرفی میترسم نتونم و وابسته بشه اونموقع شرایط زندگی تو خیابون براش سخته چیکار کنم
ترجیح میدم به ذوق خویش دیوانه باشم تا به میل دیگران عاقل!
منم داشتم چندتا دادم به سرپرستی اینو میخام ببرم میترسم شرایط نداشته باشم اینطوریم که هروز بهش غذا بدم و نازش کنم وابسته میشه و چون تو دنیای بیرونه ممکنه اذیتش کنن نتونه مثل قبل غذا پیدا کنه یا بخاطر دستی شدنش بهش اسیب بزنن..
ترجیح میدم به ذوق خویش دیوانه باشم تا به میل دیگران عاقل!