داستان کربلا رفتن من توروز تولدم 😍

اگه خواستین بگید ادامشو بزارم🙂

هدیه تولدت منم همینه فقط عشقمو از امام حسین میخوام

همون بار اولم قرار بود منم باهاشون برم حتی چون شناسنامم ثبت احوال بود برای عکس دار کردن بهمون یه برگه دادن که بتونیم پاسپورت بگیریم ولی خب نمیدونم چرا نشد انقد دوندگی کردیم ولی اخرش من موندم اونا رفتن

ادامه دارد...

خلاصه من چن وقت پیش ختم ۱۲۴ هزار صلوات رو همینجا تو نی نی سایت دیدم منم که یه چی ازخدا میخوام تا نده ولکن نیستم که شروع کردم ۱۴ تا ازخواسته هامو نوشتم کربلام یکی ازاونا بود 

خلاصه گذشت تا خانواده مادریم تصمیم گرفتن برای کربلا رفتن منم به مامانم گفتم مام بریم بابام مخالف بود گفت بمونید با خودم برید ولی منو مامانم وقتی یه کاری بخواییم انجام بدیم تا تهش باید بریم خلاصه اوکی شد باکلی سخت گیرایی بابام 

من از وقتی فهمیدم رفتنمون جدی انقدر ذوق شوق دارم انقدر هیجان دارم انقدر خوشحالم میدونم جواب همه سوالام اونجاس انگار برم اونجا همه چی قراره درست بشه 

خلاصه برسیم جای جذابش من تولدم ۲۵ مهر هستش خیلی دوسداشتم روز تولدم کربلا باشم هدیه تولدمو بگیرم دست پر بیام ولی

کاروان ما ۱۲ آبان قرار بود حرکت کنه 

امروز داییم زنگ زد گفت پاسپورت کارت ملیاتونو بیار یه جای دیگه تو مهرشهر کرج آشنا پیدا کردم با اونا میریم خدماتشون بهتره منم مدارکو دادم با مامانم رفتم خرید چون شاغلم فقط جمعه ها خونم

غروب که خونه خواهرم بودم داییم زنگ زد گفت ۲۱ مهر حرکت میکنیم انقدر شکه شدم انقدر خوشحال شدم که روز تولدم کربلام که نگم درست همونی شد که میخواستم واقعا برام عجیب بود 

اینم از ماجرای کربلای من که البته هنوز نرفتم تا ۲۱ مهر وقت زیاده انقد ذوق داشتم که خواستم جایی بنویسم که بعدها وقتی دیدم حس وحال الانمو بفهمم یادم بیادش😍

خدا جونم شکرت🤲🏻❤️

چشم حتما اگه خواستیم اسمتونو بگید چون من یادم میمونه

@کتبدیلت  

ممنونم که به یادم بودی خواستم جبران کنم براتون اگر اشکالی نداره اسمتونو بدونم تا وقتی که رفتم براتون زیارت عاشورا بخونم

@afsooonnn  

سلام عزیزم شما همیشه منو تو بهترین مطالب یاد میکنی این بار خواستم بخش کوچیکشو جبران کنم اگر مشکلی نداره اسمتون بدونم اونجا زیارت عاشورا براتون بخونم