من تو دوران بچگی که نه یعنی تا زمانی که دیپلم بگیرم استرس داشتم استرسم جوری بود که مادرم از کلاس اول اومد وایساد تا کلاس چهارم حالم بد بود طاقتم نمیگرف سرکلاس بدش که خواهرم رف کلاس اول دوبارع مث من شد استرس بیتابی مامانم میرف وایمیساد الان که دهم دبیرستانع هرروز میاد گریه میکنه میگه نمیخام دیکع برم حالم بد میشه فضای کلاس تنگه میترسم همش گریه میکنه میگه دلم مرگمیخاد ای کاش بمیرم نزارید دیکه برم تورخدا من دلم کباب میشع