بچه ها من یه مسئله ای به شدت درگیرم کرده ۵ ساله با یه اقایی دوستم یا نامزدم یا هرچی که اسمشه و از همه نظر اوکیم باهم و همه جوره خوبه یعنی هرچیزی که فکرشو کنید عالیه جز یک مورد شدیدا و افتضاح تک بعدیه یعنی اگر یکاری کنه همزمان حتی حرفم نمیتونه بزنه ۱۰۰ درصد تمرکز و مغزش درگیر اون کار میشه وقتی سفره دورش شلوغه هم همینطور و اینجوره که توجهش به من و ارتباطش باهام از ۱۰۰ یهو میاد ۱۰ درصد و من شدیدنمتنفرم چون خودم برعکسشم همیشه هم قسم میخوره که بخدا شاید دورم شلوغ باشه نتونم بهت پیام بدم ولی توی ذهنم هستی ولی من تو کتم نمیره جدا همش سر این مورد جنگ اعصابه
من اول حقيقت رو به خودم ميگفتم . بعد از 5 سال هنوز به اون حد از اعتماد نرسيده كه بخواد اين دوستي رو تبديل به عقد كنه . پس به خودت دروغ نگو . اين آقا با جون و دل برات وقت نميزاره . مطمئن باش به وقتش كه بخواد ازدواج كنه بهت ميگه ما ميتونيم دوست هاي خوبي براي هم باقي بمونيم ولي به عنوان همسر نميتونيم با هم باشيم . حقيقت رو قبول كن . خوش بيني هم بزار كنار . واقع بين باش . واقعا توقع داري كسي كه هنوز به اعتماد كافي نرسيده تمام توجهش هم براي تو متمركز كنه ؟
من اول حقيقت رو به خودم ميگفتم . بعد از 5 سال هنوز به اون حد از اعتماد نرسيده كه بخواد اين دوستي رو ...
نه بحث اون نیست الان شرایط ازدواج نداریم و یه توافق دو طرفه بود که تا اون اقا بره سربازی و سرکار بعد بیاد خواستگاری چون اصلا پدر من قبول نمیکنه خودش خواست بیاد نامزد شیم خودم گفتم نیا پدرم راضی نمیشه
اون موارد هم مطمعن ۱۰۰ درصدم ولی تک بعدیه این تک بعدی بودن ازاردهندس برام