برای انجام کار تو خونه تنبلی میکنه ، اولویت خونه و زندگی خودش نیست . هود و فر خونمون رو هنوزم وصل نکرده . ( چهار ماهه عروسی کردیم ) اما سر صبح رفته بود خونه مامانش که طبقه پلیی ماعه کمک کنه بهشون .
باهاش بحث کردم که چرا تو خونه خودت هیچ کاری نمیکنی؟ مگه تو اینجا زندگی نمیکنی؟! خونه مامانت اینا بلدی خوب کار کنی اینجا مگه خونه نیست؟
هولم داد افتادم زمین با دستاش صورتمو چنگ میزد... لگد زد بهم منم موهای سرشو کشیدم و با ناخونام زخمیش کردم .
خواستم اسنپ بگیرم بیام خونه مامانم به زور منو با ماشین آورد و پیاده که شدم گاز داد و رفت ....
چرا آرامش به منو خانوادم نیومده؟؟؟! .... چرا همش باید ناراحت باشیم؟؟؟