واقعا بعضیا چ گناهی کردن که گیر یه مشت عوضیه روانی میفتن، کسایی که نمیشه ازشون فاصله گرفت و مجبوری تحملشون کنی، کسایی که قدرتشون اینقدر زیاده که حتی جلوی پیشرفتتم گرفتن و هیچ جوره نمیشه از شرشون خلاص شد.
من در واقعیت دیگه زندگی نمیکنم مُردم، دیگه کل زندگیم توی مجازیه فقط توی مجازی و رویاهام دارم زندگی میکنم و با آدمای مختلف حرف میزنم
میفهمم
منم
سلام همزاد
منم دست کمی از تو ندارم خواهرجان
شوهرم امروز پشت تلفن به برادرش یه چیزی گفت اگه شماها مشینیدی بلند نیشدید با چاقو ریز ریزش میکردید ولی من فقط چند قطره اشک ریختم
بی حس شدم نسبت بهش
از بس آتیش دنیا رو سوزوند
خدا همچین آدمایی رو لعنت کنه، آدمو شکنجه ی روحی میکنن، شعور ندارن. نمیفهمن که همه مثل خودشون گاو نیستن و بعضیا روحیه ی حساسی دارن یه حرف یا یه رفتار بد بدجوری به همشون میریزه و از زندگی سیرشون میکنه
