من ۴ سال عقدم بدون هیچ توقعی .
با کلی نیاز و توقع تودلم مثل هر دختری . انتظار دارم از شوهرم.ولی مراعات حالشو میکنم. میگم زندگی بالا پایین داره عیب نداره این چیزا مهم نیست.
مثلا یه آرایشگاه رفتن رو سال به سال میرم .ولی لباس و اینا اصلا تفریح اصلا.
فقط کلفتی خونه مادر شوهر.
دوتا دختر مجرد یکی ۴۷ یکی ۳۷ و یه برادر ۴۵ سال مجزد داره شوهرم.من تمام کارهای خونه آشپزی ظرف خونه و....خرید و...بامن بود.
حقوق شوهرم دستشون کیف میکردن.
یه موتور ام برا شوهرم خریدم با شوهرم و موتورش میرفتن بیرون تپ.من میذاشتن خونه کلفتی
طلا مجردی رو فروختم پول دادم.
بدون اینکه حتی توقعی نیازی چیزی داشته باشم.
حتی نفقه هم نمیداد.
لباس کاراشو هرروز با دستم میشستم لباسشویی داشتن.
هرروز باهام دعوا نیفتادن منو میزدن. قرص ب خوردم میدادن.
دیگه چندماهی وحشی تر شدن با چاقو و..حمله میکنن.
شوهرم پشتمنبود.مثل اونابود. همش بدگویی منو میکرد حتی ب دروغ.
توهین میکردن تهمت میزدن.پشت سرمحرف میزدن
تخم شک تودل شوهرم میکاشتن و...
حتی برای بیرون بردن خودم باید ب شوهرم التماس و گریه زاری میکردم ک منو نمیبرد کتک و دعوا و...
حتی شبایی ک مریض میشدم برا پریودی نمیتونستم حرکت کنم فشارپایین میشم.منو بلند نمیکرد یه دکتر ببره. تا خواهرش پریود میشه بغل میزنه میبره دکتر.
من ساکت هیچ حرفی نمیزدم.تا الانم حرفی نزدم.
خودشون روی خودشونو ب داداششون نشون دادن ک الکی درمورد حرف میزنن. چشمشون دنبال مال برادره.
راضی نیستن من زنش باشم.زن پولدار میخاستم ک بهشون رسیدگی کنه.
با این همه مسائل شوهرم بمن میگه طلاقت بدم.یکی دیگه بگیرم
بدردم نمیخوری بیلیاقتی
تو به خودت نمیرسی زشتی
گفتم طلاقم بدی یکی دیگه ببری؟جواب خوبیای من اینه؟ فکر میکردم با این همه خوبی و از خود گذشتگی عزیز میشم. نمیدونستم خار میشم. نمیدونستم قدر نشناسی.
این تویی ک بی لیاقتی لیاقت خوبی منو نداری
.بعدشم بخودم نمیرسم؟ چون به من پولی نمیدی همش از من چاپیدی.
انقدر قشنگم ک همه میگن حیف شدی.
اگه زشت بودم چرا منو گرفتی پرو.
خیلی بیشرفن بی وفا آن مردا.