عروس بی ادب

حرفت درست ولی ی چیزی را دقت نکردی اون میدونسته یعنی از عروسی خبر داشته فقط میخواسته ی بهانه ای گیر بیاره و دلخوری پیش بیاره

بعضی آدما ببخشیداااا تا آخر عمرشون خام میمونن ، هیچی نمی‌فهمن چاره چیه، با اینا باید به زور شده مداراکنی 

ولش کنید بزار نیاد تو مراسم اگه هم زشت میشه به مامانت بگو با یه زنگ زدن بیارتش بگه نمی‌دونستم ناراحت شدی ، متاسفم ناراحت شدی ولی اصلا نگه معذرت می‌خوام 

من مادرشوهر سابقم مثل عروس شما بود سر هر چیز بیخود دعوا مینداخت بین منو همسرم آخرشم مجبور شدم جدا بشم ، عیدی آورده بودن برام سر اینکه من چرا رفتم آرایشگاه زنگ زد منو کلی دعوا کرد چشاشو بست دهنشو بازکرد هر چی از دهنش در اومد گفت

گل من

عروس فکر نمیکنم عضوی باشه که در هر چیزی باهاش صلاح و مشورت کرد

عروس یه عروسه و باید جایگاهشو حفظ کنه

دلیلی نداره توی ریز و درشت موارد خانواده حضور داشته باشه

شوهرش در حریان بود و بهش خبر داده بوده

بعدا هم بله برون باقی ماجرا دعوتش کردن دست پیش گرفته نرفته

این واضحا یک حسادت به عروس جدید هستش و باقی چیزا بهانس

نمیدونم والا خودشون هرچی صلاح میدونن همونکار و انجام بدن، منتهی من یادمراسم بله برون خودم افتادم که مادر شوهرم به جاریای دیگه م نگفته بود، فقط به پسراش گفته بود ک بله برون ماست، هیچکسم باهاشون نبود جز یه برادرشون اونم تک و تنها، به ما گفتن راه دور بود نتونستن بیان، بعدا فهمیدم مادر شوهرم پنهان کاری کرده، در اصل فقط پسراشو ادم حساب میکنه و اینکارش هیــــچ چیزی جز دوری و قطع رابطه و کینه بین بچه هاش نداره، اصلا اصلا اصلا بزرگتری کردن بلد نیستن ایشون

ی چیزی بگم ناراحت نمیشی؟

خب اون الان حس میکنه مثه غریبه ها میاد شیرینی خورون...وقتی ی جلسه خصوصی رفتین بعدش میتونستین صوری برید همون جلسه مهریه و دعوتش میکردید...من خودمو جاش گذاشتم واقعیت ناراحت میشدم

جدیدا عروس و دامادا خیلی پرو شدن

یعنی از نظرشون از گذشته تا آینده خانواده  همسرشون بهشون مربوطه

از دید من عروس ‌‌داماد واقعا عضو‌خانواده نیست 

مثل مهمان هم‌خودشون هم خانواده متقابلشون باید رفتار کنن

هم دلخوری پیش نمیاد هم حد و حدود رعایت میشه

عروس و داماد همیشه غریبه ان،ولی بهتره باسیاست رفتار کرد دلخوری نشه...وگرنه نه عروس مثه دختره نه داماد مثه پسر،هردو بخاطر روابط باید احترامو همو نگه دارن

خب این دیگه مشخصه مادر سوهرت ازوووون مادرسوهراست

نه ایشون توقع داشتن مادر شوهرشون یه تلفن و برداره بگه فلانی ما رفتیم خواستگاری انشالله عقد تو راه داریم، آماده باش، همین هزینه ای نداشت باعث این دلخوریام نمیشد

استارتر جان یه چیز بهت بگم از کسی که به عنوان عروس جدید تو چنین شرایطی قرار داشتم 

و عروس بزرگتر فقط بخاطر اینکه یکی از جلسات خواستگاری رو بهش نگفته بودن همین عقده ای بازیا رو دراورد و شب بله برون تشریف نامبارکش رو نیاورد 

برای شخص من به عنوان عروس دوم که اصلا پشیزی ارزش نداشت و باعث شد از همون اول متوجه عقده ای بودن و حسود بودن ایشون بشم و خیلی مرزبندی شده باهاش رفتار کردم تا همین الان که سالهاست از عروسیمون گذشته👍

جاری منم توقع داشت شوهرم بره معذرت خواهی کنه به همراه خامواده اش که خداروشکر بهش انقدر رو ندادن😁

اگر عروس جدید دختر عاقلی هست خودتون موضوع رو بهش بگید قطعا درک میکنه 

خواهرشوهر من قبل مراسم بله برون به من و مادرم موضوع رو گفتن 

واقعا برای من مهم نبود بود و نبود اون شخص ولی برای خانواده ی شوهرم قطعا سنگین بوده که حالا ما چه برخوردی خواهیم کرد که من برام اهمیت نداشت 

شک نکن این بازیها فقط واسه اینه از الان ازتون زهرچشم بگیره که بدونید همیشه باید به اون بیشتر از عروس های دیگه احترام بذارید وگرنه قهر میکنه !!!!!پس نذارید به هدفش برسه 

خب اشکالش چی بود میرفتین همتون،واسه برادر نرید واسه کی برید...مراسم خاستگاری من تا نشونمون و جشن همه خانواده همسرم بجز یکیشون حضور داشتن،اتفاقا بهتره چون خیلی چیزا رو میشه تحلیل کرد😁