یه بار تابستون در حیاط رو باز گذاشته بودیم
بعد دیدم یدونه کوچولو برای اولین بار تشریف آورد خونه
به شوهرم گفتم مارمولک اومده
هنوز حرف از دهنم در نیومده شوهرم پرید بالا از ترس رفت داخل گلخونه
بعد من نمیدونم مارمولک رو بگیرم یا به وضع شوهرم بخندم
یه بالش هم گرفته بود دستش که اگه رفت طرفش اونو بزنه تو سرش مثلا
منم رفتم مگس کش برداشتم زدم تو سر مارمولکه
برداشتم انداختم بیرون
حالا آقای شوهر به من مشاوره میده اینطوری بزن یا اینطوری بزن