2777
2789
عنوان

عروسی

144 بازدید | 22 پست

سلام حالم خیلی بده

1 سال و نیم نامزد بودیم 4 ماهه عقد کردیم 

دوماهه شوهرم بیکار شده 

وام ازدواجمون رو گرفتیم یه خونه اجاره کردیم و وسایلمون رو چیدیم 

و قرار شد با 200 تومن دیگش مراسم بگیریم که بابام گفت به احترام فلانی که مرده باید تا آبان صبر کنین 

به همسرم گفتم کار واجب تره 

ماشینمون و طلاهایی که برام خریده بود رو فروختیم 

یه مغازه مواد غذایی کوچولو زدیم که باهم کار کنیم چون فعلا توانایی گرفتن نیرو نداریم (نمیتونیم حقوق بدیم) 

فاصله خونمون تا خونه ی بابام با مترو و اتوبوس 2 ساعت راه هست با ماشین 1 ساعت

همسرم قراره یه مقدار ارث گیرش میاد 

شاید 1 ماه دیگه شاید 1 سال دیگه

و گفت با اون عروسی میگیره

قرار شد تا زمانی که پول جور شه باهم زندگی کنیم 

بابام اجازه نمیده میگه آبرو دارم، یا باید عروسی بگیرین یا حتما حتما آبان برین ماه عسل 

از اون طرف شوهرم دیگه تو خونه‌ی خودمون زندگی میکنه و توقع داره به زندگیم برسم 

ولی بابام میگه مردم پشت سرمون حرف میزنن

از اون طرف شوهرم میگه بایددد بیای سر خونه زندگیت 

از این طرف بابام نمیزاره 

چیکار کنم

بخدا بخاطر اعصاب پلکام درد میپره و قلبم درد میکنه 

نمیدونم چیکار کنم




یه چیزی بهت بگم؟ همین الان برای خودت و عزیزات انجام بده.

من توی همین نی نی سایت با دکتر گلشنی آشنا شدم یه کار خیلی خفن و کاملاً رایگانی دارن که حتماً بهت توصیه می کنم خودت و نزدیکانت برید آنلاین نوبت بگیرید و بدون هزینه انجامش بدید.

تنها جایی که با یه ویزیت آنلاین اختصاصی با متخصص تمام مشکلات بدنت از کمردرد تا قوزپشتی و کف پای صاف و... دقیق بررسی می شه و بهت راهکار می دن کل این مراحل هم بدون هزینه و رایگان.

لینک دریافت نوبت ویزیت آنلاین رایگان

منم عروسی نگرفتم 

الآنم پیش شوهرم زندگی میکنم اما جهیزیمو نیاوردم 

حتی عقد هم که کردیم هیچ کس نبود فقط خودمون بودیم و مامانم و داداشم

هیچ جشنی نبود 

بعدا اگه بشه میریم ماه عسل شوهرم میگه جشن اما من میگم جشن ارزش نداره

بعدم میتونی بگی رفتیم ماه عسل یه مدت آفتابی نباشی 

به هرحال شوهرته دیگه کار خلافی که نکردین 

آهان اینم بگم اردیبهشت امسال عقد کردیم 

درک نمیکنم این باباهارو  زن عقد کردشی چه کاریه اخه

حرف مردم براش مهمه بخاطر حرف مردم داره زندگیمو خراب میکنه 

هر چی هم باهاش حرف میزنم فایده نداره 

میگه عمت فلان میگه 

عموت فلان میگه

خوب تو اگر غیرت داری بزن تو دهنشون نه که زندگی منو خراب کن

نمیدونم شاید چون عروسی گرفتم حسرتشو نخوردم نمیدونم چ شکلیه ولی اگه الان برگردم عقب بجای عروسی سوهرمو برمیدارم دو هفته میرم مسافرت برمیگردم میذم سر خونه زندگیم هزینه اضافه حرص خوردنای اضافه حرفو حدیثای اضافش نصف بیشترش بخاطر عروسی گرفتنه

گویند که عشاق جهان عقل ندارند          یعنی تو خری من به مراتب ز تو خرتر

تا آبان در رفت و آمد باش تحمل کنین هر چه زودتر ماه عسل برو و خودتون و راحت کنین

آخه همه ی دار و ندارمون گذاشتیم توی کار 

اجاره مغازه ماهی 30 میلیون هست 10 میلیون هم قسط داریم خودمون 

1 روز همه نمیتونیم هدر بدیم 


حرف مردم براش مهمه بخاطر حرف مردم داره زندگیمو خراب میکنه  هر چی هم باهاش حرف میزنم فایده ندار ...

برو سر زندگیت بابات هم دو روز دیگه یادش میره 

خواستی عروسی بگیر خواستی نگیر 

ولی اگه شوهرت ادم خوب و درستیه باهاش برو زندگیتو بکن 

نامزدی طولانی خیلی مشکل ساز میشه 

منم عروسی نگرفتم  الآنم پیش شوهرم زندگی میکنم اما جهیزیمو نیاوردم  حتی عقد هم که کردیم ه ...

من بابام هر کاری که میخواد بکنه باید کل طایفه گدا گشنش خبر دار بشن 

شب خواستگاری سالن پر بود از عمه و عمو 

نمیدونم چرا اینجوری سرم میاره


نمیدونم شاید چون عروسی گرفتم حسرتشو نخوردم نمیدونم چ شکلیه ولی اگه الان برگردم عقب بجای عروسی سوهرمو ...

منم عروسی نمیخوام 

قید عروسی و  طلاهامو زدم که کار راه بندازیم 

ولی درکمون نمیکنن

من بابام هر کاری که میخواد بکنه باید کل طایفه گدا گشنش خبر دار بشن  شب خواستگاری سالن پر بود ا ...

عزیزم زندگیتو خراب نکن پای حرفت وایسا بگو زنش هستم خلاف که نکردم الان شرایط جشن نداریم 

100میلیون می‌خوام ورودی باغ بدم خوب همون فعلا میزارم واسه سرمایه زندگیم 

بعدم راحت برو سره خونت جشن فقط یه شبه که میخوای خوش باشی واجب نیست که حالا یکی دوست داره میگیره یکی نه 

یکی هم حتی بعد از یه بچه جشنشو میگیره 

برو سر زندگیت بابات هم دو روز دیگه یادش میره  خواستی عروسی بگیر خواستی نگیر  ولی اگه شوه ...

دو روز رفتم سر خونه زندگیم 

شوهرم یخچال رو پر کرد از همه چیز 

زنگ زد با دعوا و اعصاب خوردی که باید بیای 

دنیا رو برای مامانم جهنم کرده بود دیگه امشب برگشتم 

شوهرم آدمه خوبیه ولی خوب توی خونمون تنها زندگی میکنه توقع یه وعده غذا رو حداقل از من داره

عزیزم زندگیتو خراب نکن پای حرفت وایسا بگو زنش هستم خلاف که نکردم الان شرایط جشن نداریم  100میل ...

بخدا اینا رو گفتم چیزامو جمع کردم رفتم 

دوروز خونم بود 

زندگی رو برلی مامانم جهنم کرد مجبور شدم برگردم

میگه بیا یه شام بدیم به فامیل من بگیم دخترم رفت سر خونه زندگیش

میگم تو پدر منی فامیلت باید مجوز بدن؟ 

بخدا اینا رو گفتم چیزامو جمع کردم رفتم  دوروز خونم بود  زندگی رو برلی مامانم جهنم کرد مج ...

بابا ولش کن یه مدت قهر می‌کنه بعد دوباره آشتی می‌کنه 

راحت برو سره خونه و زندگیت 

منم قید همه چیو زدم از راحتی خودم زدم که فقط پیش شوهرم باشم اما مامانم هیچی نمیگه اصلا میگه هر کاری درسته بکن 


ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778

جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته

ترک کشور

ماندرنو | 2 دقیقه پیش
2791
2779
2792
داغ ترین های تاپیک های امروز