بچم کلا چیزی براش کم نمیزارم
اما لوسشم نکردیم ک بگیم تا چیزی بخواد بش دادم ک اینجوری شده باشه
۴ سالشه دختره
اصلا فعل های : نکن ، نداریم ، نیست ، نه ، براش معنا نداره
بازبون خوش و مهربونی هرکاررررر کردیم با تشویق و جایزه و چمیدونم فرشته مهربون جایزه اورده و هر راه روانشناسانه ای ک فک کنید جواب نگرفتم
دکتر بردم میگه بیش فعال و اوتیسم نیست ،پس دردش چیه
مثلا کاغذ خیس میکنه ریز میکنه کل فرشها و خونه و دیوارا رو به گند میکشه
۱۰ بار از هر راهی ازش خواستیم نکنه بخدا کادو و جایزده دادیم ک نکنه و اگه نکنه چیزای دلخواهشو بدیم اثر نداشت
ازونطرف اون یکی بچم دلش نقاشی میخواد ما جرات نداریم یه ذره کاغذ بیاریم بیرون دقیقا کل زندگیمونو این ۴ ساله هه به گند میکشه
پدرش وقتی دید هیچ راهی اثر نداره به پلیس محله گفت بیاد بش بگه ، اونم اومد گفت کار زشتیه نکن و فلان ، قبول کرد اما فردا شبش تمام دفتر خواهرشو اورد همون کارو باش کرد و ما دو نفری کل خونه رو یه روز کامل نشستیم تمیز کردیم ، باباش عصبانی شد با دسته کفگیر چوبی محکم زد رو پشتش یدونه
گفت باشه باشه قووووول دیگه اینکار رو نمیکنم
۱۸ ساعت !!! بعدش مجدد دفتر مشق خواهرشو اینکار کرد و کل خونه به گند کشیده شد
معمولا وقتی خوابیم یا حمومم یا حیاطو میشورم و نیستم سریعععع اینکارو میکنه
منم متاسفانه امشب پریودبودم خسته بودمم فردام مهمان داریم
اومدم دراز بکشم اتاق خواب
یهو با لبخند اومده میگه ببین چیکار کردم : وای خدای من تمام خونه با کاغذ خیس ک رو شیشه ها مبلها درو دیوار و فرش تلویزیون چسبیده بود و لک شد
گرفتم محکم چنتا زدم پشتش و دستش
گفتم خو چرا اینطور میکنی
میشینه گریههههه که کاش بمیری و فلان
بخدا نمیفهمم چرا کاری ک میدونه تنبیه میشه رو مجدد انجام میده یعنی از تنبیه شدن لذت میبره ؟؟؟
ناراحتی اعصاب گرفتم از دستش ، دکترا همه میگن سالمه حتی مشاوره بردمش