افرین باید بگی میگ میگ فرار
برای مامانم اتفاق افتاد هر چی لیاقت دکتره بود بهش گفتم دکتر نبود الاغ بود رفته بود دانشگاه بو کرده بود برگشته دکتر شده
مامانم شب روز نداشت از درد
هر روز زنگ تماس از استرس خدای نکرده نزنه جایی دیگه تا که چندین باز دکتر آمپول مسکن ها اصلا جواب نمیداد تا اینکه دوهفته طول کشید دردش کمتر شد ک شبها بخوابه خداروشکر بعد رفت درستش کرد