2777
2789

بچه‌ها، دیروز داشتم از تعجب شاخ درمیاوردم

جاریمو دیدم، انقدر لاغر و خوشگل شده بود که اصلا نشناختمش؟!

گفتش با اپلیکیشن زیره لاغر شده ، همه چی می‌خوره ولی به اندازه ای که بهش میگه

منم سریع نصب کردم، تازه تخفیف هم داشتن شما هم همین سریع نصب کنید.

من ازدواجم سنتی بود خیلی خواهان داشتم خیلی غرور داشتم وضع مالی خوب تحصیلات چهرمم متوسط رو ب خوب همسرم و خانوادش خیلی اصرار ب این ازدواج داشتن از اولش دوسش نداشتم آنچنان اما بدمم نیومد شرایط ظاهریش اوکی بود تحصیلات خونواده محترم و ظاهرش در حد معقول دلم میخواست عاشق بشم اماخب برخلاف ظاهر امروزم اصلا اهل روابط خارج از چارچوب نبودم تو دانشگاه یا محل کار ۲۴ سالم بود

تو زندگی خیلی پستی و بلندی داشتیم من چون عاشق نبودم یکم لوس بودم همسرم هم همیشه نازمو می‌کشید بچه دوس نداشتم اما اون میخواست منم ۴،۵ سال صبر کردم بعد آوردم نمیدونستم زندگیم اینطوری میشه

پارسال تابستون با همسرم ب ی مشکل کوچیک خوردیم متاسفانه من پای خونوادش رو باز کردم چون دوستم داشتن ولی پشت پسرشون رو گرفتن باعث شد ی اخلاف بین خونواده هامون بیوفته با اینکه احترام همو داشتن قبلش. همسرم یهو گفت خسته شدم جدا بشیم حتی دخترم واسش مهم نبود منم دوس نداشتم اونام فهمیدن ک مایل نیستم آتو گرفتن

خلاصه تا قبل عید رابطم تقریبا باهاشون قطع بود با همسرم مثل قبل نبودیم اما بدم نبودیم ولی دیگه نازمو نمیکشید عید آشتی کردیم با هم یعنی با خونوادش سفر رفتیم حتی بعد از عید مشهد رفتیم و تقریبا همه چیز خوب بود تا اینکه پدرشوهرم یهو فوت شد من پارسال نفرین کردم بعد از فوت ایشون همسرم انگار همه چیز یادش اومد با من سرد شد ب شدت منم چون عادت ب ناز کردن داشتم خیلی کلافه میشدم

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
داغ ترین های تاپیک های امروز