خواب دیدم تو حیاط جایی مراسمی هست که وسط حیاط دارن یک جوان جانبازی که سالم بود مریض نبود سربند مذهبی به پیشانی بسته بود رو میخواستن با چاقو گردنش بزنن خیلی تقلا میکرد سرش نبرن بعد که سرش بریدن حتی من صدای بریدن پوست و گوشتش میفهمیدم یک چادر مشکی تمیز سرم بود از این که سرش میبریدن بدم میومد