2777
2789
عنوان

خیلی حرف میزنه...

330 بازدید | 53 پست

ی خواهر دارم ۴ سالشه خیلی حرف میزنه خیلییی

حتی وقتی کسی باهاش حرف هم نمیزنه بازم حرف میزنه

سوالای چرت میپرسه

وقتی تو ماشین مشیتیم بریم بیرون ی سره حرف میزنع

مثلا امروز ساعت ۷ رفتیم تو ماشین تا همین الان ک ساعت ۱۱ شبه ی سره حرف میزنه

اینجوریم نیست بهش محبت نکنیم یا توجه نکنیما

مامان و بابام خیلی عصبی میشن دعواش میکنن یا چند ساعت روی مبل مینشوننش(بازم حرف میزنه هی الکی میگ خابم میاد،خسته شدم و...)

حتی بهش میگیم حرف نزن بازم حرف میزنع...امروز تایم گرفتم گفتم ۵ دقیقه حرف نزن..۲ ثانیه گذشت حرف زد

همش باید دعواش کنن تا ی کاریو انجام بده...خیلیم بی ادبه ینی رسما ب من میر**نه:)

بچه‌ها، دیروز داشتم از تعجب شاخ درمیاوردم

جاریمو دیدم، انقدر لاغر و خوشگل شده بود که اصلا نشناختمش؟!

گفتش با اپلیکیشن زیره لاغر شده ، همه چی می‌خوره ولی به اندازه ای که بهش میگه

منم سریع نصب کردم، تازه تخفیف هم داشتن شما هم همین سریع نصب کنید.

بچه خواهرم داره میره کلاس دوم ابتدایی

بی وقفه حرف میزنه

من که رو اعصابم نیست

ولی خواهرم دادایی سرش میزنه من میترسم اون بازم حرف میزنه

من از پایان خود آگاهم زنده باد تمام اشتباهات من✌🏻

بچه از ۳ سالگی تا ۶ سالگی کنجکاویش شروع میشه و شروع میکنه به شیطنت و سوال پرسیدن و حرف زدن 

اگر این رفتارها رو کنید 

بچه عزت نفسش و اعتماد به نقسش نابود میشه و در آینده ممکنه لکنت کلام بگیره 

خواهشا قبل اینکه یه چیزی سربچه در بیارید یکم مطالعه کنید یه مشاور ببینید چهار تا کانال بچه داری فالو کنید نرینید تو تربیت و روحیه بچه

قربانی باج گیری تهدید و تجا.وز بودم لطفا اگر کتابی فیلمی پادکستی چیزی راجبش خوندید بهم اطلاع بدید♥️و اشتباهاتی که کردم و باعث این اتفاق برام شد: ۱. از سر کمبود محبت با چشم بسته وارد رابطه شدم و طرفم رو نشناختم/۲.اعتماد بیجا کردم کل اطلاعاتم رو مثل خونه و قیافه بابام رو طرف داشت/۳.احمق بازی در آوردم عاتو دادم دستش مثل عکس و چیزایی که خانواده ام باهاش مشکل دارن/۴.و دقیقا اون طرف میدونست که خانواده ام تو این مورد پشتم نیستن و باعث شد که منو بی دفاع ببینه/۵.وقتی فهمیدم طرفم اشتباهه باید جدا میشدم ولی از سر دلسوزی گریه هاش و التماس هاش موندم که چوب همون رو خوردم (بقول خاله ام برای خودت دلسوزی کن مردم دلسوز خودشون هستن)/۶.تن به باج گیری هاش دادم تا جایی که نایی واسم نموند اگر تن نمیدادم و مخالفت میکردم آنقدر ضربه نمیخوردم /۷.باید از اول که تهدید و باج گیری میکرد میرفتم شکایت میکردم تا کارش به تجاوز نکشه ولی اگر کشید هم باز مستقیم میرفتم پزشک قانونی تا بتونم شکایت کنم ازش /۸.یه جمله مهم تو این شرایط که بهش رسیدم (تو کلا یکبار زندگی میکنی؛میخوای کل زندگیت رو به خفت و خاری بگذرونی و بمیری؟یا حقت رو بگیری و بمیری این دومی خیلی ارزش داره)/۹.وقتی فهمیدی طرفت مریضه حتما جدا شو:آدم من کسی بود که دنبال این بود در هر شرایطی درک بشه حتی اگر اشتباهی میکرد؛دنبال این بود بهش محبت و احترام گذاشته شه.حتی بعد ت.جاوز گفت لطفا باهام مهربون باش؛این رو نگفت چون مهربون نبودما؛اتفاقا چون بودم میخواست نگهم داره ولی دگ بریده بودم/۱۰.به اندازه ارزش بده به آدم هات که یا هوا برشون نداره یا از سر بدبختی نگهت ندارن؛آدم من بشدت کمبود محبت داشت و حاضر بود به هر وسیله ای بدستش بیاره🌱🖤

عزیزم پسرمنم ۴سالشه همینجوره 

همین الانم درحال سخنرانیه 😐😅باخودش

وقتی بمیرم هیچ اتفاقی نخواهد افتاد...نه جایی بخاطرم تعطیل میشود...نه در اخبار حرفی زده میشود...نه خیابانی بسته میشود...و نه در تقویم خطی به اسمم نوشته میشود...تنها موهای مادرم کمی سپید تر میشود...پسرم تنهاتر...💙و پدرم کمی شکسته تر...اقواممان چندروز آسوده از کار...دوستانم بعد از خاکسباری موقع خوردن کباب  آرام آرام خنده هایشان شروع میشود...راستی عشق قدیمم را بگو اوهم باخنده هایش در آغوش دیگری،مراازیاد میبرد...!من تنها فقط گورکنی را خسته میکنم...ومداحی که الکی از خوبی های نداشته ام میگوید🙃 و اشک تمساح میریزد...و من میمانم و گورستان سرد و تاریک و غم همیشگی ام که همراهم میماند...من میمانمو و خدا،💗بااحساس خجالتی که ای مهربان چرا همیشه مرا از تو و دینت ترسانده اند...🙁
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778

جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته

اولین باره

ahfjvkdjcdkk | 40 ثانیه پیش
2791
2779
2792
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز